انجمن معتادان گمنام UK

برای اعضاء

پازل بهبودی

پازل بهبودی

پازل بهبودی پازل بهبودی,زندگی معتادوار,راه کارهای بهبودی از اعتیاد,راه رهایی از اعتیاد,تنگناهای بهبودی با هزاران مشکلات پیش آمده در زندگی معتادوار و مصرف مواد مخدر ، پیام معتادان گمنام را از همسرم گرفتم ، از طریق دو عدد برگه های خواندنی که همسر از یکی از گروه های NA دریافت کرده بود ، با NA آشنا شدم . خیلی […]

پازل بهبودی بیشتر بخوانید »

بیماری خانوادگی ، بهبودی خانوادگی

بیماری خانوادگی ، بهبودی خانوادگی

بیماری خانوادگی ، بهبودی خانوادگی بیماری خانوادگی,بهبودی خانوادگی,در برابر اعتیاد,چرخه اعتیاد فعال,در تلاش بهبود یافتن,زمان اعتیاد فعال پس از ده سال پاکی، با بحرانی در خانواده رو به رو شده بودم. زندگی به روال برنامه معتادان گمنام امکاناتی به من داده بود تا زندگی خوبی برای خودم و فرزندانم مهیا کنم. دلم میخواست فرزندانم سرنوشت شان را

بیماری خانوادگی ، بهبودی خانوادگی بیشتر بخوانید »

خدمت قوی ات میکند

خدمت قوی ات میکند

خدمت قوی ات میکند خدمت قوی ات میکند,توانایی درک یک معتاد,مسئول پذیرایی معتادان گمنام,معتاد دست و پا چلفتی داستان زندگی من یکی از آنهایی است که فقط چیزی شبیه رویاست. زمانی که برای اولین بار وارد برنامه بهبودی شدم، توانایی درک هیچ کس را نداشتم، همه چیز فقط پیرامون خودم بود، فقط من و من. علاوه بر

خدمت قوی ات میکند بیشتر بخوانید »

تابلوی معرق کاری

تابلوی معرق کاری

تابلوی معرق کاری تابلوی معرق کاری,دور باطل مصرف مواد,شخصیت اعتیادی,عوارض بیماری اعتیاد,لزوم بهبودی فردی وقتی زندگی ام را مرور می کنم تا این سرگذشت را برایتان تعریف کنم، می بینم بعضی اتفاق ها که ظاهرا هیچ ربطی به هم ندارند در کنار هم قرار گرفته و به تکه ای از یک تصویر واحد بدل شده

تابلوی معرق کاری بیشتر بخوانید »

یک دانه سیب زمینی

یک دانه سیب زمینی

یک دانه سیب زمینی یک دانه سیب زمینی,معتاد جویای بهبودی,در چنگ بیماری اعتیاد,یافتن بهبودی من اینها را از بیمارستانی در تورونتوی کانادا می نویسم که مخصوص بیماران مبتلا به ایدز است. من در ۱۹۸۳ پذیرفتم که بیماری اعتیاد دارم و پا در راه بهبودی گذاشتم. اولین بار که پا به یکی از جلسات گذاشتم، تمام دلایل ممکن

یک دانه سیب زمینی بیشتر بخوانید »

تمایل به قطع مصرف

تمایل به قطع مصرف

تمایل به قطع مصرف تمایل به قطع مصرف,مظلومیت معتاد,معتاد در اجتماع,طبیعت بدون مواد من خدا را در یک قدمی حس کردم روز سوم پاکی ام بود و خوابم نمی برد. نه از روی درد و ناراحتی، نمی دانم چرا؟ گذشته ام، کارهایی که کرده بودم، بچه هایNA، دروغ ها، بدبختی ها، خوشی ها همه عین

تمایل به قطع مصرف بیشتر بخوانید »

خودسازی

خودسازی

خودسازی خودسازی,اجبار اعتیاد,عشق به مواد مخدر,زندگی معتادوار دوران مصرف من درست مثل مال دیگران بوده ؛ جنس مورد علاقه ام هم همین طور ، تا موقعی که مواد مرا از واقعیت دور می کرد، مشکلی نداشتم. اما بعد از مدتی میل به زندگی در من از بین رفت . مدام بابت جرم هایی که به اجبار

خودسازی بیشتر بخوانید »

نفس حیات

نفس حیات

نفس حیات نفس حیات,معتاد مادر زاد,نور بهبودی,احساس پاکی,معجزه بهبودی من در پذیرش این واقعیت که معتاد مادر زاد هستم هیچ مشکلی ندارم. اصلا بیماری من ژنی است. من در جایی بزرگ شدم که در آن تنها بچہ سفید پوست کلاس – «Haole» – بودم. در زبان اهالی هاوایی، «ha ole» یعنی کسی که نفس حیات یا جان

نفس حیات بیشتر بخوانید »

زندگی و مرگ در NA

زندگی و مرگ در NA

زندگی و مرگ در NA زندگی و مرگ در NA,معتاد جویای بهبودی,شور و حرارت NA,بیماری وخیم اعتیاد من اولین بار در آگست ۱۹۸۶ به NA آمدم. آن موقع چشمم دنبال تفاوتها بود، به همین دلیل رفتم و یک سال و نیم دیگر مصرف کردم. وقتی برگشتم، تسلیم شدم و آمادگی پیدا کردم هر کاری برای پاک ماندن

زندگی و مرگ در NA بیشتر بخوانید »

من منحصر به فرد بودم

من منحصر به فرد بودم

من منحصر به فرد بودم من منحصر به فرد بودم,امتحان کردن مواد مخدر,نقطه مشترک بیماری اعتیاد,معتادان دردمند جایی نداشتم که به آن رو بیاورم . احساس می کردم انگار هیچ کس نمی تواند کمکم کند، چون وضعیتم با دیگران خیلی فرق دارد. خیال می کردم محکوم به ادامه مسیر خودویران گرانه ای هستم که همان

من منحصر به فرد بودم بیشتر بخوانید »