امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 27: درمورد چه کسی یا چه چیزی احساس گناه یا خجالت می کنم ؟ شرایطی که باعث به...
#1
Heart 
گناه و خجالت 


سوال 27:  درمورد چه کسی یا چه چیزی احساس گناه یا خجالت می کنم ؟ شرایطی که باعث به وجود آمدن این احساسات شد را توضیح دهید؟
پاسخ
#2
دو نوع احساس گناه و خجالت وجود دارد : واقعی و غیر واقعی
بخش اول سوال :اسامی : خانواده 
 دوستان و همکاران  خیانت کردن  معتاد کردن کسی  صدمه مالی و فیزیکی و عاطفی به دیگران  مسخره کردن دیگران  دزدی کردن  نامردی و ادم فروشی و کلاه برداری کردن  سوتی دادن خودم  رابطه جنسی با اشیاء حیوانات و غیره  زور گیری و باج گیری چه عاطفی چه مالی  رابطه جنسی با محارم  خود ارزایی  مسئولیت دیگران را به عهده گرفتن  کتک خوردن و کم اوردن و طرد شدن و اخراج شدن به صورت فجیع  زیر اب زدن و اخراج کردن کسی  در حین رابطه جنسی کسی را دیدن یا کسی من را دیده  کاری کرده ام که به صورت راز است  در مورد بعضی از عجزهایم  راهنما  دروغ های که گفته ام و امروز خجالت می کشم که صداقت داشته باشم  و در مورد خداوند
در این بخش لازم است ما احساس گناه و خجالت خود را از هم جدا کرده مثلا من به پدرم بی احترامی کرده ام این موجب احساس گناه در من می شود اما از اینکه پدرم بی سواد اسن من اتحساس خجالت می کنم 
 یا اگر به رفیقی خیانت کرده ام احساس گناه دارم اما ممکن است از اینکه پول رفیق نزدیکی را دو دره کرده ام فقط احساس خجالت دارم 
پاسخ
#3
با سلام....
احساس گناه یا خجالت نعمتی ست که از جانب خداوند درونمان نهادینه شده تا بتوانیم از ارزشها ، اعتقادات سالم ، عزت ، شرف ، آبرو و در کل از انسانیت مان حفظ و مراقبت کنیم اگر احساس گناه و خجالت در ما وجود نداشت ممکن بود دست به هر کاری بزنیم و کک مان نگزد به خاطر همین است که برای رفتارهایمان حد و مرز قائل میشویم اما در ما معتادان بدلیل اعتیاد ، آموزه های غلط ، نبود آموزش صحیح ، تعصبات و تصورات غلط و غیره از حالت طبیعی خود خارج شده و کارکرد غیر طبیعی پیدا کرده اند.

در مورد چه کسی و چه چیزی که کاملا مشخص است سوال چه میخواهد.
اما در مورد گناه و خجالت بهتر است تراز گناه را جدا و تراز خجالت را جدا بنویسیم تا ابتدا واقعی (که من در آنها نقش دارم) و غیر واقعی (که من در آنها نقشی ندارم و حاصل تصورات من است) را از هم شناسایی و تفکیک کنم.

خجالت یک پدیده بیرونی ست و در دنیای بیرون از من اتفاق می افتد و حاصل برداشت من از نگاه دیگران به من است مثلا جورابم سوراخ است ، یا زیبا نیستم یا قَدم کوتاه است یا نقص عضو دارم یا خواهرم طلاق میگیرد یا پسر خاله ام دزدی میکند یا فقر خانواده ام و من احساس خجالت میکنم ولی خودم هیچ نقشی در اینها ندارم ? (غیر واقعی) اما جاهایی هست که من نقش مستقیم دارم مثلا به کسی در خیابان فحش دادم طرف آشنا درآمد یا جواب بی ربطی دادم یا خواستم چیزی را درست کنم خراب کردم یا پشت سر برادرم حرف زدم یا فقیرم چون کار نمیکنم یا از شوهرم پیش مادرم بدگویی کردم بعدا دستم رو شد و احساس خجالت کردم ? (واقعی)

اما احساس گناه یک مسئله درونی ست و در درون من اتفاق می افتد.
هر گاه بر خلاف اعتقادات سالم و ارزشهای انسانی و خدایی کاری میکنم احساس گناه میکنم و درونم آژیر گناه و خجالت میکشد.
در احساس گناه هم میتواند احساس گناهم واقعی یا غیر واقعی باشد مثلا پسرم در زندگی موفق نشد در حالیکه شرایط رشد برایش فراهم بود یا مثلا برادرم بخاطر من دزدی کرد و به زندان افتاد در حالیکه خواست من نبود.
احساس گناه واقعی مثل تعرض به جان و مال و ناموس دیگران ، سوءاستفاده از اعتماد دیگران ، جُرمم را عمدا به گردن کسی انداختم و آسیب شدیدی خورد که تا سالها وقتی به آن فکر میکنم احساس گناه میکنم.گاهی مواقع از انجام عملی احساس گناه و خجالت ندارم و بعدها که فهمم زیاد میشود احساس گناه و خجالت بسراغم میاید باید بدانم آنروز فهم من همان قدر بود گاهی از انجام رفتار درست خجالت میکشیم چون ترس از قضاوت دیگران داریم  
من متوجه شدم چون خودم یک شخصیت ثابت ، مستقل ، قابل قبول ، سالم و آگاه ندارم شخصیتم گره خورده به اعمال و رفتار آدمهای اطرافم مثلا یکسری احساس گناه و خجالت مربوط ارزشهای دینی است مثلا در اماکنی قرار میگیرم که خیلی نماز میخوانند و من نمیخوانم.

پس در تراز احساس گناه و خجالت اول واقعی را از غیر واقعی جدا میکنم بعد اعتقادات و باورهایم را اصلاح میکنم بعد نقش خودم را از نقش دیگران جدا میکنم بعد تلاش میکنم خودم را مسئول اعمال و رفتار دیگرن ندانم و فقط مسئولیت اعمال و رفتار خودم را بعهده میگیرم بعد یاد میگیرم به احساساتم توجه کنم آنها را ببینم و از آنها فرار نکنم وسعی کنم نسبت به آنها آگاهی کسب کنم.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان