امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 49 : درک من از قدم دوم چیست ؟
#1
Heart 
سوال 49 : درک من از قدم دوم چیست ؟
پاسخ
#2
ما با ورود به [b]انجمن معتادان گمنام، با صدای بلند اقرار به معتاد بودن و عاجز بودن خود در مقابل مواد مخدر نمودیم. گفتیم که ما نمی خواهیم مواد مخدر مصرف کنیم و نمی خواهیم اشتباهات گذشته خود را تکرار کنیم. اما نمی دانستیم چکار کنیم که مواد مخدر نزنیم و این را هم می دانستیم که تمام کارهایی را که تا قبل از آمدن به [/b]NA انجام داده ایم همه با شکست همراه بوده است. با شک و تردید وارد [b]انجمن معتادان گمنام شدیم و با چشم خود افرادی را دیدیم که مدتها پاک هستند. امید پاک ماندن در ما زنده شد و متوجه شدیم که نیرویی برتر از مواد مخدر وجود دارد که به آنها در پک ماندن کمک کرده است. نیاز است که ما تغییر کنیم. تغییری در افکار، رفتار و گفتارمان[/b]- ما در قدم دو اقرار به عدم سلامت عقل خود می کنیم و با دیوانگی های اعتیاد آشنا می شویم- به عدم تعادل، با انجام کارهای افراطی پی میبریم- فهمیدیم که نیاز به بازگشت سلامت عقل داریم- به باوری از نیروی برتر رسیدیم که می تواند به ما کمک کند - در برابر مسایل با روشن بینی برخورد می کنیم- فهمیدیم که باید آموزش پذیر باشیمحتماً باید مشورت کنیمفهمیدیم که باید تغییر کنیم و به درک درستی از روحانیت برسیم- فهمیدیم که باید خویشتن پذیر باشیم. یعنی شخصیت کاذب را در خودم از بین ببرم- امروز مسئولیت پذیر شده ام-
ما قدم ها را یاد میگیریم که بطور عملی در زندگی پیاده کنیم و از آنها در راستای زندگی روحانی خود استفاده کنیم
پس از کارکردن قدم یک،قسمت روحانی و روانی بیماری ما فعال می شود و خلاء های را در روح و روانمان احساس می کنیم. زخمهای روحی و روانی سردرگم ما آزار دهنده می شوند.در قدم دوم درمی یابیم که تنها یک نیروی برتر از خودمان می تواند زخمهای روحی روانی سرگشته ما را التیام بخشد.در مقطع آشنایی با این قدم و با نگاهی منصفانه به زندگی گذشته خود متوجه می شویم که ما همه چیز بوده ایم بجز یک فرد عاقل.اقرار به نداشتن سلامت عقل یک پیشرفت بزرگ در برنامه ما می باشد و با این اقرار است که می توانیم از شر نداشتن سلامت عقل رهایی یابیم
.
تعریف نداشتن سلامت عقل
تکرار یک اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت. کاری که همه ما بارها و بارها در زندگی خود تکرار کرده بودیم.(که البته این سطحی ترین تعریف از نداشتن سلامت عقل است)
اعتقاد به نیروی برتر هیچ ربطی به مذهبی بودن ندارد و اصولا برنامه ما یک برنامه روحانی است. نیروی برتر مفهومی است که می تواند آزادانه برای هر کس شکلی متفاوت داشته باشد تنها شروطی که برای نیروی برتر در برنامه در نظر گرفته شده عبارتند از اینکه: مهربان باشد و کاری را که خودمان نمی توانیم برای خودمان انجام دهیم از عهده او برآید و توان آنرا داشته باشد.


این قدم هیچ تاکید و پافشاری در مورد اینکه نیروی برتر ما کیست؟ یا چیست؟ و یا چگونه است ندارد. بلکه تمرکز آن بر روی این است که این نیرو توانایی باز گرداندن سلامت عقل به ما را دارا می باشد
.
بعضی از اعضاء گروه جلسه انجمن، راهنما و یا اصول برنامهAN را بعنوان نیروی برتر خود برمی گزینند و البته این هیچ منافاتی با مفهوم نیروی برتر در برنامه ندارد.درک شخصی ما از نیروی برتر با ادامه کارکرد قدمها بسیار بسیار عمیق تر از روزهای اول خــواهــد شــد و ایــن هــیچ ربــطی بــه شــدت و مــدت اعــتیادمـان نــدارد. نــگرانی از درک ناقصمان از یک نیروی برتر ضرورتی ندارد.در قدم دوم یاس ما به امید بدل می شود. وقتی ما روشن بینی دیگر معتادانی که همچون ما درمانده و ناتوان بوده اند ،اما حالا با پاکی و موفقیت و بدون نیاز به مصرف مواد مخدر زندگی می کنند ،نگاه می کنیم امیدوار می شویم که این برنامه کارآیی و ظرفیت لازم را برای پاکی و موفقیت ما را دارد.یاس ما ناشی از بکارگیری چندین و چندباره همه روشهای خلاصی از شر اعتیادمان بود که البته هیچکدام از آنها نتیجه ای دربر نداشت ولی ظاهرا این بار مسئله فرق دارد.
درک مشترک و زبان مشترک و همدلی و همدردی دیگر معتادان حاضر در گروه باعث تبدیل یاس و ناامیدی وحشتناک ما را به امیدی زندگی بخش گردید. آنها کاملا ما را درک می کردند چون خود نیز از جایی آمده بودند که ما از آنجا آمده بودیم.
محبت،احترام و پذیرش هدایایی بودند که ما در این قدم و در طول برنامه از دیگر همدردانمان گرفتیم.قدم دوم ، قدم اعتقاد به توانایی یک نیروی برتر از خودمان است نه ایمان به وجود آن.وجود و حضور نیروی برتر در میان ما غیر قابل انکار است چون پاکی ما، نداشتن وسوسه و میل به مصرف مواد مخدر و حضور ما در برنامه بهبودی و علاقه مندی و امیدواری ما به این برنامه همگی نشانه های این حضور هستند.اگر ما شکی در مورد نیازمان به بازگشت سلامت عقل داریم، با این قدم به مشکل برمی خوریم و مرور مجدد قدم یک (عجزها  انکارها  آشفتگی ها و ...) می تواند به ما کمک کند.
وجوه مختلف نداشتن سلامت عقل
از دست دادن تعادل  تناسب و میانه روی در جنبه های مختلف زندگی  مهم انگاشتن مشکلات خود و بزرگنمایی آنها تا حد یک فاجعه  نادیده گرفتن نیازهای دیگران  توهم اینکه ممکن است بتوانیم به تنهایی پاک بمانیم و یا اینکه مشکل ما فقط مواد بوده
در انجمن معتادان گمنام نداشتن سلامت عقل اغلب بدین شکل تعریف می شود: اعتقاد به اینکه چیزی خارج از وجود ما مانند مواد مخدر  قدرت  پول  سکس یا غذا می تواند مشکلات درونی ما را از بین ببرد و احساسات ناخوشایند ما را تغییر دهد.
بعضی از اوقات تجربه پاکی برای مدتی ممکن است باعث شود دیوار انکار و غرور ما مجددا بالا رفته و تصور کنیم حداقل در زندگی فعلی خود بسیار عاقلانه رفتار می کنیم و تشخیص عدم سلامت عقل برای ما مشکل شود. در اینگونه موارد لازم است صادقانه با مواردی که از روی عدم سلامت عقل رفتار کرده ایم روبرو شویم. خیلی وقتها متوجه می شویم بارها و بارها یک اشتباه را تکرار کرده ایم حتی در مواردی که از نتیجه آن مطلع بوده ایم و این شاید بخاطر داشتن درد وغرنج زیاد باشد که فکر می کنیم عمل از روی وسوسه ارزش آنرا دارد.چون معتاد هستیم ممکن است انتظار داشته باشیم سلامت عقل به یکباره اتفاق بیافتد ولی باید بدانیم بازگشت سلامت عقل یک اتفاق نیست بلکه فرآیندی است که در نتیجه کارکرد قدمها و با کمک نیروی برتر به مرور بوجود می آید.
مطرح شدن بازیابی سلامت عقل بلافاصله بعد از پاک شدن در نتیجه کارکرد قدم یک، نشانه احتیاج مبرم ما به این مسئله برای طی مراحل بعدی قدمها و زندگیمان می باشد. مثلا بدون بازگشت نسبی سلامت عقل،قطعا نیازی به کارکرد بقیه قدمها و رشد روحانی نخواهیم دید و صرفا به پاکی بدست آمده قناعت میکنیم.
نشانه های بازگشت نسبی سلامت عقل
پاکی  شرکت در جلسات  داشتن راهنما و تماس با او  جایگزین کردن برنامهAN با روش قدیمی زندگی اعتیادی  همنشینی با دوستان موفق بهبودی  پیدا کردن جنبه و تعادل و تناسب در امور مختلف زندگی  مشورت کردن  تصمیم گیریهای عاقلانه  استفاده صحیح از حق انتخابی که امروز دارا هستیم  بی گدار به آب نزدن و ...
رشد همه روزه ما در برنامه تشخیص بازیابی سلامت عقل را میسر می سازد و نشان می دهد که ما در فرآیند بهبودی بوده و در جای


صحیح خود قرار گرفته ایم. این رشد مستمر و دائمی شامل رشد درک ما از مفهوم نیروی برتر نیز می باشد
.
دست برداشتن از توقع زیاد در مورد بازگشت سریع و همه جانبه سلامت عقل باعث احساس آرامش در ما خواهد شد و در غیر اینصورت به ناامیدی و دلخوری دچار خواهیم شد.
اصول روحانی در قدم دوم
روشن بینی  تمایل  ایمان  اعتماد  فروتنی
روشن بینی: به ما می گوید که به تنهای قادر به بهبودی نیستیم و به کمک احتیاج داریم.
 همینکه ما امروز در برنامه فهمیده ایم که نمی دانیم و نیاز به مشورت داریم، نشان دهنده روشن بینی است. یعنی همینکه امروز در برنامه به نیرویی اعتماد کرده ایم که به ما کمک میکند. همینکه امروز به نتیجه کار فکر میکنیم و بی گدار به آب نمی زنیم
ایمان: به ما گوشزد می کند که این کمک برای ما وجود دارد و می توانیم آنرا از نیروی برتر خود درخواست کنیم.
 همینکه به باوری از نیروی برتر میرسیم که می تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند. همینکه به جلسه میرویم و قدم کار میکنیم، نشانه ایمان ماست.
فروتنی: نداشتن سلامت عقل را برای ما روشن ساخته و اقرر به آنرا آسان می سازد.
 در معنی لغوی، یعنی افتادگی، یعنی قبول نیرویی قوی تر و برتر از خود. یعنی دست برداشتن از متکی بودن به خود
تمایل :به کارگیری مفاهیم بهبودی را برای ما هموار می کند.
 که تمایل خود را با رفتن به جلسه، گوش دادن به مشارکت سایر اعضاء، تجربه گرفتن از دوستان بهبودی و مشورت با راهنما نشان می دهیم
اعتماد: به فرآیند بهبودی و توانایی نیروی برترمان را برای بازگرداندن سلامت عقل به ما و کمک او و امکان بازیابی سلامت عقل برای ما نیز مثل دیگر معتادان موفق را یادآور می شود و ترس از شکست و ناامیدی در ما را از بین می برد.
 بهبودی همیشه با درد همراه است و در این راه ممکن است که ما آزار ببینیم. اما دردها، خارج از تحمل و توان ما نخواهد بود و اگر اعتماد خود را به نیروی برتر بیشتر کنیم و افزایش دهیم، حتماً از این بحران ها عبور خواهیم کرد.
برای احساس ایمان نهفته در قدم دوم شاید لازم باشد تظاهر به داشتن ایمان کنیم و البته این ربطی به ناصادقی ندارد. چون ما قصد تظاهر و یا نمایش نداریم. بلکه فقط می خواهیم جوانه های ایمان در قلب ما بوجود بیاید و انتظار بازیابی سلامت عقل را می کشیم.
تظاهر به ایمان داشتن را فرآیند ایمان آوری می تواند با حضور منظم در جلسات و گوش دادن به راهنمایمان شروع شود.
در مسیر بازیابی سلامت عقل تا به حال دردهایی را متحمل شده ایم و دردهای دیگری نیز در راه است (درد تغییر و رشد ) ولی باید بدانیم که این دردها خارج از حد تحمل ما نمی باشند و نیازی به تحمل آنها به تنهایی نیست.
شادی که در پس تحمل این دردها تجربه خواهیم کرد، بیش از یک شادی سطحی و مصنوعی است بلکه تغییری بنیادین خواهد بود که رضایت عمیقی را از زندگی و خود در خواهیم یافت.دست برداشتن از افکار غلط مان و عدم اتکاء به این افکار و توانایی های شخصی مان و در خواست کمک از نیروی برتر و برنامه و راهنمایمان و دیگران نیازمند تمرین اصل روحانی فروتنی است.
در فرآیند بهبودی ، رشد و تغییر نه تنها ممکن است بلکه اجتناب ناپذیر است. در این فرآیند به مرور از شر عدم سلامت عقل که در نتیجه اعتیادمان با آن دست به گریبان بودیم، خلاصی پیدا می کنیم.این برنامه برای دیگران کارکرده ، پس اگر تمایل داشته باشیم برای ما هم کار خواهد کرد. با ایمان به این مسئله به استقبال قدم سوم می رویم.
پاسخ
#3
با سلام....
پی بردم خلاء روحی دارم که باید آنرا از جنس خودش پُر کنم چون غیر از جنس خودش وصله نگیر است.یعنی اگر خلاء عاطفی دارم باید با عشق ورزیدن و محبت کردن آنرا پُر کنم.
شناخت نیروی های قوی و منفی و مخرب درون و همچنین شناخت نیروهای قوی و کارآمد بیرون از خود که میتوانند به بهبودی من کمک کنند با نا آگاهی به قدم دوم آمدم و با آگاهی نداشتن سلامت عقلم را پذیرفتم.
قدم دو به من پیشنهاد و ایده های روحانی و آمادگی لازم جهت عوض کردن نگرش خود نسبت به پول، رابطه، همسر، کار، انجمن و غیره را میدهد.
ضرورت پاک ماندن در قدم یک و ضرورت خوب زندگی کردن در قدم دو برایم قابل فهم شد.
در این قدم درک کردم و به این روشن بینی رسیدم و ایمان راسخ آوردم که با حقیقتها زندگی کردن هرچند دردناک بمراتب بهتر از چیزهایی ست که اصلا وجود ندارند.
مشورت کردن با رهنما قطعا کمک کرد ضریب اشتباهاتم کمتر شود اما برای مشورت وقت گرفتن از او مثل اینستکه که میخواهی سکه ایی را از زیر پای فیل دربیاری [تصویر:  smile.png] اما به زحمتش میارزد.
متوجه شدم من خیلی وقت و انرژیم را برای اینکه خودم را بهتر از آنچیزیکه هستم نشان بدهم تلف میکنم.
متوجه شدم هر موقع که فکر کردم نیروی برترم فورا زندگیم آشفته میشود و تعادلم بهم میخورد.
یاد گرفتم کدام باورها را کجا استفاده کنم و هر کاری را حرفی را قولی را و عملی را بجایش انجام دهم.
نا آگاهانه و به یکباره چیزی را رد یا تایید نکنم قبول کردم در افکار من قیاس هایی وجود دارد که با اجتماع و عرف و خداوند جور نیست.
این قدم به من یاد داد تا باورهای سابقه داری و افکار خیابانی را کنار گذاشته و باورهای جدید که پُر از لذت زندگیست را تجربه کنم.
یاد گرفتم از دردهایم فرار نکنم و به آنها نگاه کنم.
امروز بدترین و بهترین اتفاقات در زندگیم حامل پیام هستند اگر پیامگیرهایم روشن باشند
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان