امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 43 : چه کارهای نیاز است انجام دهم تا از این ترسها رها شوم ؟
#1
Heart 
سوال 43 : چه کارهای نیاز است انجام دهم تا از این ترسها رها شوم ؟
پاسخ
#2
اول اینکه نیاز نیست که به تنهای این دردها و رنجها را تحمل کنم  تمرین اصل روحانی اعتماد و ارتباط با او  اعتماد به نیروی برتر و و ارتقاءرابطه با او با ادامه قدم ها  هر روز در برنامه ایمانم را تکرار و تمرین کنم  مرتب به جلسات بروم  مشارکت و خدمت و گوش دادن به رهنمودهای برنامه اقرار به این ترسها  در هر شرایطی می دانم که عشق نیروی برتر در کنارم حاضر است و من دیگر هرگز تنها نیستم  استدلال ها و توجیه و بهانه ها را کنار می گذارم و آغوش خود را برای پذیرش نیروی برتر باز می گذاریم
باورهای گذشته را دور می ریزیم و یک اعتماد نو را برپایه شناخت و اگاهی کامل می سازیم 
پاسخ
#3
با سلام....
بد نیست اگه از این زاویه هم نگاه کنم.
بهتره ببینم چه کارهایی نیاز نیست بکنم مثلا به نتیجه فکر نکنم، خودم رو قضاوت نکنم، تصمیمات بزرگتر از حد و اندازه هام نگیرم، خودم رو بخاطر گذشته سرزنش نکنم، رو ایده هایم حتی اگر درست باشند پافشاری و اصرار نکنم......
ترس ایمان مرا متوقف میکند و مرا دچار شک و تردید میکند و من باورم میشود که دچار آشفتگی شدم در صورتی که نشدم حالا میخواهم برگردم ولی نمیدونم با ادعاهای خوبم چه کنم چون از قضاوت دیگران میترسم.
باید آگاه شوم که ترس چه کاربردی دارد(شناسایی ترسهای واقعی و غیر واقعی) ما عادت داریم به خودمان از چشمهای دیگران نگاه میکنیم یعنی همیشه صدای اعتیاد دیگران را در مورد خودمان میشنویم مثلا مدتی جلسه نرفتم حالا میخوام جلسه برم صدای اعتیاد دیگران را در ذهنم به وضوح میشنوم که دارن روی من قضاوت میکنند حال اینکه این صدای افکار خودمه نه صدای دیگران.
من باید به راهنما اعتماد کنم تا از این ترسها رها شوم اعتماد به برنامه ۱۲قدم اعتماد به خداوند است و کمک میکند که نه کاری را بخاطر ترسهایم انجام بدهم نه کاری رو بخاطر ترسهایم ندهم.
یکی از کارهایی که لازم است برای رها شدن از ترسها انجام بدم اینستکه درک کنم ترس داشتن طبیعی ست ولی با ترس زندگی کردن غیر طبیعی.



ترس یک عنصر بشری و ابزاری بسیار کارآمد و نعمت خدادای است خداوند ترس را مثل بقیه احساس ها درون انسانها نهادینه کرد تا انسانها بتوانند از جان و مال و آبرو و شرف خود محافظت و مراقبت کنند اما در مورد من،ترسها سرِ جای خودشان قرار نگرفتند و از تعادل خارج شدند چرا؟ چون هیچوقت،هیچکس از زمان کودکی در مورد ترسها به من آموزش ندادند. و مرا از همه چیز ترساندن.ور این سوال صحبت از ترس از اعتماد به اصولی است که میتواند به تعقیرِ زندگی من کمک کند مثلا درستکاری،پاسخگویی یا انتقاد پذیری ما میخواهیم از بیرون خوب دیده بشویم(تعقیر کاذب) به همین خاطر دروغ میگوییم فرافکنی میکنیم زیاد از خودمان تعریف میکنیم توجیه و بهانه درست میکنیم و بعد نمیتوانیم خود واقیعیمان را بپذریم ما میخواهیم تعقیر کنیم اما نمیخواهیم هزینه آنرا بپردازیم.
کارهایی که برای اعتماد به نیروی برتر نیاز است: باورهای پوسیده خود را کنار بگذاریم - تاثیر عمل از روی مشورت را با زمانیکه با ایده خودمان عمل میکنیم را با راهنما و دیگر اعضا به اشتراک بگذاریم - در جلسات از ضعف ها و توانایهایمان همانگونه که هستند صحبت کنیم یا وقتی که میخواهیم اصولی عمل کنیم و ترس داریم بسادگی بگوییم که آن ترس حامل چه پیامی ست و در آخر جهان بینی و طرز تلقی خود از دنیای اطرافمان را با صداقت بیان کنیم.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان