امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بیدارشدن درمقابل روحانیت مان
#1
Heart 
بیدارشدن درمقابل روحانیت مان

ما نه تنها افرادی هستیم که به بیداری روحانی می رسیم بلکه نوع بخصوص دیگری از بیداری روحانی را بواسطۀ کارکرد قدم ها تجربه می کنیم : طی پیمودن این فرایند ,چشمانمان به روحانیت مان باز می گردند و به تدریج متوجه دنیای اطراف خود می شویم. درعین حال ,واضح تر دیده و احساسات شدیدتری را تجربه می کنیم – که این خود همیشه توأم با راحتی نیست. برخی از اعضای انجمن باور دارند مهمترین بیداری روحانی زمانی اتفاق می افتد که ما وارد جلسات انجمن معتادان گمنام شده و طی بقیۀ دوران بهبودی خود سعی می کنیم بفهمیم چه اتفاقی برایمان افتاده است. برای بعضی دیگر از ما "بیداری" مانند بسیاری دیگر از جوانب بهبودی, به صورت لایه لایه اتفاق می افتد .یکی از اعضا چنین مشارکت می کند: "وقتی که لایۀ بیرونی مه از میان برداشته شد, تازه توانستم ببینم چقدر مهوجود دارد. هر دفعه که لایه ای محو شد, مقدار بیشتری مه را در افق دوردست می دیدم. اکنون تا حدی حجم مه موجود را درک می کنم و متوجه آنچه را که نمی توانم ببینم هستم. با کمی خوش اقبالی درطول زندگی ام بیشتر و بیشتر بیدار خواهم شد.

برخی از ما با تجربه نمودن احساس شدیدی نسبت به وجود یک نیروی برتر, به بیداری روحانی دست یافته ایم. برخی دیگر بدون اینکه الزامأ حس خاصی را نسبت به نیروی برتر تجربه کرده باشند, به کُ ندی, یک آگاهی روحانی را تجربه کرده و یا آن را درخود زنده یافته اند. کشف این مطلب که دیگران برای ما اهمیت قائل می شوند,خود می تواند یک بیداری روحانی باشد. برای بار اول درزندگی مان, متوجه می شویم که از اهمیت برخورداریم .زندگی برطبق اصول منجر به فروتنی مان می گردد – بدین معنی که آگاهی بیشتری از جایگاه مان در دنیا پیدا کرده و می توانیم راحت درآن زندگی کنیم. اغلب درجلسات چنین می شنویم: "مهمترین چیزی که باید راجع به یک نیروی برتر بدانیم این است که آن ما نیستیم". هرچیز که باعث شود متوجه شویم ما مرکز ثقل دنیا نیستیم, برایمان پرارزش است. درآن حد باهوش هستیم که خود را یک موجود مافوق انسان ندانیم اما بیماری خود محورمان هنوز به ما می گوید ما مسئول چیزهایی هستیم که به هیچ عنوان توانایی کنترل آنها را نداریم .
پاسخ
#2
رابطۀ ما با اصولی که تمرین
می کنیم ابتکارآمیز است. بطور روزمره روش ها و ترکیب های جدید ی را می آموزیم تا از طریق آن ها بتوانیم آنچه
که هستیم را بهتر بیان نموده وبه اطرافیان خود نیز کمک کنیم. وقتی که این روش ها را بهتر درک کردیم می توانیم
رفتارهایی داشته باشیم که بیشتر با باورهایمان مطابقت داشته باشند. با تمرین اصول روحانی کشف می کنیم که این
کار, ما را به هیچ وجه به افرادی روحانی تبدیل نمی کند و درعوض ما داریم از اتفاقاتی که درطول زندگی در
درون مان می افتاده آگاه می گردیم. روحانیت حالت طبیعی ما است.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان