امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 4: درک من از نیروی برتر ، چگونه در قدمهای قبلی رشد کرده ؟ رابطه من چگونه .....
#1
Heart 
سوال 4:   درک من از نیروی برتر ، چگونه در قدمهای قبلی رشد کرده ؟ رابطه من چگونه با نیروی برتر توسعه یافته ؟ 
پاسخ
#2
من با اقرار به عجز و ناتوانی خود در برابر اعتیادم و سپس نیاز و باور اینکه یک نیروی برتر توانایی آن را دارد که سلامتی عقل را به من بازگرداند و در قدم 3 اراده و زندگی ام را به او سپردم به مرور و کارکرد باقی قدمها و آشنایی بیشتر با خودم و عجز و ناتوانی ام و نیاز به درخواست کمک از خداوند به مرور به قدرت زیاد او پی بردم هرگاه درخواست برطرف شدن نقصی را نمودم بلافاصله نتیجه آن را دیدم و هرگاه از او خواستم نیاز و کمبود مرا برطرف کند ناگهان معجزه ایی به وقوع پیوست خداوند قادر است در کسری از ثانیه به من در تمام سطوح و دوگانگی های شخصیتی ام کمک کند (شخصیت واقعی و کاراکتر بیماری ام) خداوند گذشته امروز و آینده من را میداند و من سخت نیازمند اویم و همواره سعی میکنم به توسط قدمها درک من از او و رابطه ام با او بهبود و تقویت پیدا نماید از او میخواهم لحظه ای مرا رها نکند زیرا تنها او میداند و او میتواند مرا هدایت و به سرمنزل مقصود برساند مضافا براینکه من بیمارم و در خطردایمی
پاسخ
#3
درک این نیرو برایم در قدم دوم شکل گرفت  با مرور زمان با کارکرد قدمهای قبلی گسترده تر شد و امروز رابطه ام با او به اندازه رشدم در برنامه است
پیام سوال : درک من از این نیرو باید رشد کند و رابطه ام با او گسترده شود و اگر این گونه نیست باید سری به قدم های قبلی بزنم = رشد رابطه من با نیروی برتر کاملا وابسته به عملکردی است که من در زندگیم دارم 
 مرور زمان و اتفاقات درک من را تغییر می دهد و من باید بدانم این رابطه باید صادقانه  عاشقانه و بی توقع و بدون ترس باشد و باید از مسائل مهم و بزرگ و خصوصی ترین قسمت های زندگیم تا پیش پا افتاده ترین و کوچکترین مسائل زندگی در این رابطه باشد -
پاسخ
 سپاس شده توسط بهادر ج
#4
باداشتن صداقت باخودوپذیرش بیماریم یعنی اقرارقدم یک واینکه عاجزم، باقرارگرفتن درروندایمان آوری وتقویت روزانه آن وامیدی که درقدم دو پیداکردم که یک نیروی برتروجود دارد و میتواندسلامت عقل رابمن بازگرداند، یادگرفتم مشورت کنم وتصمیم بگیرم تادرقدم سوم بتوانم بسپارم اراده وزندگیم رابخداوند،درقدم چهاربااعتماد وکمک خداوندترازنامه هایم راصادقانه نوشتم ودرقدم پنج ترازنامه هایم رابا صداقت کامل خواندم وخالصانه اقرار کردم ودرقدم ششم نواقصم راپذیرفتم وبه این باوررسیدم که خداوندآنهاراازمن خواهدگرفت،ودراین قدم بااصل روحانی فروتنی که درقدمهای قبلی هم خیلی کمکم کرده بودازخداوندخواستم تاکمبودهای اخلاقیم راهم برطرف کند.
رابطه زیبایی بانیروی برترم پیداکرده ام ازناامیدی به امیدرسیدم وازکینه ورنجش به گذشت وعشق وبخشش وازبی خدایی به خداوندرسیده ام،درخواست کردن ازنیروی برتر خودش یک احساس راحتی وآرامش وامنیت بمامیدهد که درطول کارکردن قدمهای قبلی این رابطه تقویت شد،من بادیدن خودم وباورخودم وتغییراتی که کرده ام فهم ودرکم راازنیروی برترم افزایش داده ام درگذشته بادعابیگانه بودم اما الان باخدای خودم رازونیاز زیبایی دارم وباورم این است زمانیکه بااوصحبت میکنم تمام هوش وحواسش بمن است وفقط باتقاضاکردن وخواستن ازطرف من این رابطه توسعه پیداکرده است،ازنظرمن دررحمت خداوندهمیشه باز است.
تغییرورشدمن دربرنامه وزندگی،بیانگر رشد درک وفهم من ازنیروی برتر من است
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان