تالار تبادل تجربه انجمن معتادان گمنام UK

نسخه‌ی کامل: سوال 12: به چه صورت اعتیاد خود را با اعتیاد دیگران مقایسه کرده ام؟ آیا اعتیاد من بدون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال 12: به چه صورت اعتیاد خود را با اعتیاد دیگران مقایسه کرده ام؟ آیا اعتیاد من بدون مقایسه و به اندازه کافی بد و مشکل ساز هست؟
شدت بیماری و سرعت بازیابی با هم فرق می کند ، این شدت به وابستگی ها و رنجش هاش من بستگی دارد و این سرعت به عملکرد من به اصول ،زمانی که خود بزرگ بینی و یا احساس خود کم بینی و حقارت به سراغ من بیاید ، باعث می شود من در مورد دیگران قضاوت کنم واز مقایسه ی خودم با آنها شروع می شود

مثال:از نظر قیافه مقایسه می کنم،از نظر مالی مقایسه می کنم، از نظر خانوادگی مقایسه می کنم ـطرف پفک نمکی مصرف می کرده و آمده NA
همیشه برای ادامه مصرفم دلایل پوشالی میاورم  چه در گذشته برای مصرف مواد مخدر و چه امروز برای مصرف نواقصم  اعتیاد خود را مقایسه می کردم تا مجوز مصرف می کردم مثلا می گفتم که من هنوز کارتن خواب نشده ام و یا هنوز خانواده ام سر جایش هست و این مقایسه برای من به منزله فرار از واقعیت بود و لایه ای از انکار بود تا خرابکاری خودم را نبینم
قسمت دوم سوال : بدون مقایسه هم بیناریم برایم درد سر ساز است و کار خود را انجام می دهد 
 از طریق ترسهایم فلج شده ام و تنهای و انزوا را تجربه می کنم

من با کنترل دیگران نواقص و رفتارهای انها در موردشان قضاوت می کنم و خودم را بهتر از انها می دانم من مقایسه می کنم تا بار مسئولیتم کمتر شود و بعد از این مسئله برای سرپوش گذاشتن روی رفتارم سواستفاده می کنم تا نقش خود را نبینم و مجوزی برای ادامه ان رفتار داشته باشم و خودم را تبرئه کنم مثال بارز ان جمله معروف می خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو می باشد ولی امروز می دانم من امروز حق قضاوت در مورد دیگران و مقایسه بیماریم با انها را ندارم 
من تا زمانی که واقعیت ها را در بهبودی و زندگی نادیده بگیرم تحت کنترل بیماری ام هستم چرا که فقط به نیازهای خودم توجه میکنم و سعی میکنم خود را از واقعیت ها دور کنم و همیشه خودم را با کسانی که وضعیتی بدتر از من داشتند مقایسه میکردم و گاها میکنم تا خودم را قانع و قابل تحمل جلوه دهم.
بیماری من بخصوص انکار و مقایسه کردن به من اجازه نداده و نمیدهد که بطور درست و واقع بینانه جایگاه خود را در زندگی ببینم و همین باعث میشود رابطه ی عاطفی خوبی نتوانم با اطرافیانم برقرار کنم. وقتی مروری  به زندگی گذشته و حال دارم اعتیادم به اندازه کافی بد و مشکل ساز بوده که از نظر مالی ،اجتماعی و شخصیتی ورشکسته شدم و هنوز هم نمیتوانم رابطه ی خوبی با نزدیکان داشته باشم .
خیلی وقت ها بیماری ام را فراموش میکنم فکر میکنم با بیماری ام مشکلی ندارم و خوب شدم .
زمانی که سر جای خودم نیستم هرکس از روی بیماری با من‌ رفتار کند بلافاصله واکنش نشان میدهم.