تالار تبادل تجربه انجمن معتادان گمنام UK

نسخه‌ی کامل: سوال 35 : به خاطر ترسهایم ، چگونه خود را فریب داده ام یا به خودم کلک زده ام ؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال 35 :   به خاطر ترسهایم ، چگونه خود را فریب داده ام یا به خودم کلک زده ام ؟ 
در بعضی از اشتباهاتم می گویم من بیمارم و کار بیماریم بود  به دیگران هم می گویم تو بیماری می پذیرمت در حالیکه از ترس او را پذیرفته ام  کار امروز را به فردا افکندن  بی پولی و بی کاری را با لباس و زیور الات پوشش می دهم  می گویم سر کار نمی روم خدمت می کنم  از ترس تاریکی سوت می زنم یا اواز می خوانم  از مشارکت می ترسم و می گویم عشق را به دیگران می دهم  انکار کردن ترس  تر ساز بازگو کردن دارم می گویم راهنما حالش بد می شود گناه دارد -
پیام سوال : برای فرار از ترس ها و رو به رو نشدن با انها خود را تو جیه می کنیم و به خود دروغ می گوییم تا ارام شویم و ترسها را نبینیم در واقع برای فرار از ترسها سر خور ار کلاه می گذاریم و به خود کلک  می زنیم اما باید بدانیم این راه حل موقتی و لحظه ای ست و اثرات ترس پس از خود فریبی به قوت خود باغی می ماند 
با سلام....
خودم را فریب میدهم و به خودم دروغ میگویم تا از خودم چهره قابل قبولی به نمایش بگذارم اما هر وقت با خودم خلوت میکنم از خودم به خاطر ماسکهایی که در طول روز میزنم متنفر میشوم.

ترس از شکست ، تنهایی ، بی پولی ، و غیره بیشتر با ذهن ارتباط دارند تا عوامل بیرونی و آنها منعکس کننده احساساتی ست که با خود به همراه داریم مثل احساس طرد شدن که سعی میکنیم جلوی آنرا بگیریم بعد به همین خاطر خودمان را مورد سوءاستفاده شدن یا سوءاستفاده کردن قرار بدهیم.

ما بدنبال این نیستیم که ترس را آنالیز کنیم بلکه به دنبال این هستیم که ترس با زندگی ما چه کرده.