تالار تبادل تجربه انجمن معتادان گمنام UK

نسخه‌ی کامل: سوال 47 : آیا از مفهوم تسلیم شدن می ترسم ، از چه چیز آن؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال 47 : آیا از مفهوم تسلیم شدن می ترسم ، از چه چیز آن؟
اول که دربرنامه آمده بودم تسلیم شدن خیلی راحت بود،رفتاروعادات بد راکنارگذاشتم.
امروزخیلی جاهاتسلیم نیستم وناراضی می‌شوم، اگرتسلیم باشم می‌گویم، خواست خدااست و دیگر سرراه خداقرارنمی گیرم.
بعضی جاها ترس ازتسلیم دارم،ازاین می‌ترسم که بعدازتسلیم شدن چه اتفاقی برایم خواهد افتاد،امادربرنامه ثابت شده هرجاکه بامشارکت و رآی اکثریت حرکت کردم وتسلیم شدم جواب گرفتم،ولی بازهم ترس دارم،لازم است پی ببرم خواست خواست خداست، ولی بازباشک وتردید حرکت می‌کنم وکاری راانجام می‌دهم،امالازم است تسلیم شوم شک وتردید را کنار بگذارم اگر تسلیم نبود،امروز قدم کارنمی کردم، اقرارنمی کردم، وپاک هم نبودم.
بله هنوز گاهی فکر می کنم تسلیم شدن یعنی از دست دادن و شکست خوردن  گاهی مواقع حتی فکر می کنم تسلیم یعنی پایان  از دست دادن لذت هایم می ترسم  از درد خماری و پشیمانی می ترسم  از کم اوردن می ترسم  باید تک روی و خود محوری هایم را قطع کنم  معنای تسلیم بودن این است که دست از جنگ برداریم و این برای معتاد سخت و درد اور است که نجنگد  و من معتاد از تغییر کردن می ترسم از سختی و دشواری تسلیم شدن می ترسم چون ان را تجربه نکرده ام -
چند نوع تسلیم داریم ؟
1- تسلیم از روی اجبار : مثل اطاعت کردن از روی ترس
2- تسلیم از روی خستگی : مثل مواد نزدن
3- تسلیم از روی عادت : مثل جلسه رفتن و مشارکت کردن
وقتی تسلیم نشوم یعنی بیماریم را نادیده گرفته ام- ما باید بدانیم که باید تسلیم راهنما و اصول و برنامه باشیم تا مثل گذشته زندگی نکنیم و احساسات بد گذشته را تجربه نکنیم