تالار تبادل تجربه انجمن معتادان گمنام UK

نسخه‌ی کامل: سوال 36 : آيا افكار بحرانزا را حفظ ميكنم، و در برابر هر موقعيتي عكسالعمل از روي.....
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال 36 : آيا افكار بحرانزا را حفظ ميكنم، و در برابر هر موقعيتي عكسالعمل از روي هراس و ترس نشان

ميدهم؟ اين مسئله چگونه بر روي زندگيم تاثير گذاشته است؟
اصولاماآدمهایی هستیم که پنهان کاریم ومخفی کار.سخت است که اقرار کنیم، در انکار هستیم ریشه اش هم ازترس است،نمی خواهیم ازابزارهای انجمن استفاده کنیم،وقتی درشرایط قرارمی گیریم بهترین کاراین است که اقرارکنیم یابرای راهنما یادرجلسات تارشدنکند،چراکه افکاربحران زاتبدیل به افکارمخرب می شوندوهم به خودمان هم به دیگران خسارت می زنیم، هروقت خواستهای من به خطر بیافتد این حالت پیش می آیدچراکه من ازروی وسوسه، واجبارولذت جویی وازروی ترس دراین حالت ها واکنش نشان می دهم، وبا ترس زندگی می‌کنم پس لازم است ازابزارهای برنامه استفاده بکنم واقرارکنم تارهاشوم.
من بیمآربادست خودم برای خودم بحران درست می‌کنم وترس رابزرگ می‌کنم ،راه کم رنگ شدن ترس اقراراست. یکی ازبدیهای ما این است که این بحرانهارابزرگ می کنیم. هرچقدراین بحران‌ها دروجود مابمانندبرای آن نقشه می‌کشیم، بزرگش می‌کنیم،وتبدیل به افکار مخرب می‌شود.
برای رهاشدن سعی کنیم دعاکنیم،مشارکت کنیم،قدمهارا مرور کنیم چون برای همه ماپیش می‌آید.
سه نوع افکار داریم : افکار پیشتاز  بحرانزا و مخرب
وقتی نسبت به چیزی وسوسه و یا اشتغال فکری دارم ان را حفظ می کنم و بعد یک فکر را ان قدر پرورش می دهم که با کوچکترین واکنش دیگران از روی هراس منفجر می شوم و عکس العمل نشان می دهم 
 گاهی خودم کمک می کنم که این افکار ادامه دار شود -
تمام مشکلات من اول از یک فکر شروع می شود و بعد با حفظ ان من را دچار مشکل می کند -
تاثیرات :باعث غیر قابل ادره شدن زندگیم است 
 من را به یاس و انزوا می برد  تنها می شوم  ارامش فکری را از من می گیرد  در کارهایم برنامه ریزی ندارم -