انجمن معتادان گمنام UK

Warning: in_array() expects parameter 2 to be array, string given in /home2/nafarsi1/domains/nafarsiuk.org/public_html/wp-content/plugins/astra-addon/addons/blog-pro/classes/class-astra-ext-blog-pro-images-resizer.php on line 168
۸۴ روز پاک

۸۴ روز پاک

۸۴ روز پاک

۸۴ روز پاک,هستم یک معتاد,معتادان در زندان,گروه های انجمن معتادان,یک معتادم

سلام

من حبیب هستم یک معتاد. سلام می کنم به همه معتادان در زندان مرکزی قزوین و به تمام گروه های انجمن معتادان گمنام در سراسر جهان.

لحظات پایانی زندگی

الان که این نامه را می نویسم لحظات پایانی زندگی ام را می گذرانم و بسیار به مرگ نزدیکم. می خواهم یک پیام به همه اعضا بدهم: من در یک جلسه انجمن معتادان گمنام که در زندان برگزار می شد پاک شدم، و در خلال شرکت در این جلسات، مصرف مواد مخدر را قطع کردم. خیلی بخدا نزدیک شده ام. احساس خوبی دارم، و با خودم و دنیا در صلح هستم. خواست و اراده خداوند را پذیرفته ام.

درخواست

میخواهم از شما اعضا درخواست کنم که پاک بمانید و خدمت کنید. تلاش کنید تا به دیگر معتادان کمک کنید تا به لحاظ جسمی، روانی و روحی پاک بمانند. خواهش می کنم  برای حفاظت از دیگر معتادان این راه را ادامه دهید. من چیز دیگری برای گفتن ندارم.

تا سحر

نام من حبیب است و تا سحر زندگی من به پایان خواهد رسید. مرا برای جرمی که مرتکب شده ام به دار خواهند آویخت ولی در کنار شما ۸۴ روز پاک بوده ام. برای تمام معتادان آرزوی موفقیت دارم.

همه اعضای انجمن معتادان گمنام و همه کسانی که عضو این انجمن نیستید، خدانگهدار

حبیب ،ایران ،قزوین

چاپ شده از مجله پیام بهبودی ایران ،بهار ۲۰۰۶

۸۴ روز پاک,هستم یک معتاد,معتادان در زندان,گروه های انجمن معتادان,یک معتادم

تشکر از حبیب

در جواب کسی که ۸۴ روز پاک بود، اسم من ران هست و  یک معتادم.

گریه بعد از خواندن

برای مدتی در زندان نیویورک پاک بوده ام. حداقل برای مدت ۱۸ ماه مجلات   na way  را دریافت کرده ام. هر کدام از مجلات به طرق مختلف مرا تحت تاثیر خود قرار داده اند، ولی چاپ اکتبر ۲۰۰۶ ،چیزی بیش از تاثیر به‌ همراه داشت و باعث شد اشک‌هایم سرازیر شود. بخاطر اینکه در زندان بودم، به لحاظ روحی و روانی آسیب دیده بودم. من آن زمان پاک بودم. بعد از خواندن داستان حبیب مثل یک کودک گریه کردم.

تشکر از نیروی برتر

در اینجا احساس شرمساری می کردم و فکر میکردم زندگی به آخر رسیده چون وقتی هم که آزاد بشوم یک زندانی سابقه دارم خواهم بود. پیام حبیب سخت مرا تکان داد، یک معتاد از آن سوی دنیا باعث شد من کاری کنم که مدتی انجام  نداده بودم. زانو زدم و از نیروی برترم برای زندگی که دارم و زمانی که از زندان آزاد خواهم شد تشکر کردم. ای کاش می‌توانستم از حبیب برای نجات روح و روانم تشکر کنم. تشکر از na way برای چاپ پیام او. من هرگز معتادی بنام حبیب را فراموش نخواهم کرد.

ران جی نیویورک آمریکا

چاپ شده از مجله na way ژانویه ۲۰۱۹

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا