انجمن معتادان گمنام UK

Warning: in_array() expects parameter 2 to be array, string given in /home2/nafarsi1/domains/nafarsiuk.org/public_html/wp-content/plugins/astra-addon/addons/blog-pro/classes/class-astra-ext-blog-pro-images-resizer.php on line 168
قدم نهم معتادان گمنام NA

قدم نهم معتادان گمنام NA

قدم نهم انجمن معتادان گمنام NA

قدم نهم انجمن معتادان گمنام NA

ما به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم ، مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا دیگران لطمه بزند .

کتاب پایه :

قدم نهم انجمن معتادان گمنام NA

این قدم را نباید پشت گوش انداخت . زیرا در غیر این صورت مثل این است که در برنامه خود جایی برای لغزش ذخیره کرده باشیم . به نظر می رسد که غرور ، ترس ، تعلل و کار امروز را به فردا افکندن ، اغلب در این راه ، موانع صعب العبوری هستند و سد راه پیشرفت و رشد می شوند . مسئله مهم این است که کار را شروع کنیم و آماده پذیرش واکنشهای کسانی که به آن ها صدمه زده ایم باشیم و به بهترین وجهی که می توانیم خسارت ها را جبران کنیم .

موقع شناسی ، یکی از نکات مهم این قدم است . ما بایست در وقت مناسب جبران خسارت کنیم ، جز در مواردی که انجام آن صدمات بیشتری به بار آورد . گاهی اوقات ، در واقع نمی توانیم جبران خسارت کنیم ، زیرا انجام این کار عملی و ممکن نیست و در بعضی از شرایط ممکن است جبران خسارت ، از حد و توانایی ما خارج باشد . ما دریافتیم در مواردی که امکان تماس با شخص آزار دیده وجود نداشته باشد ، تمایل می تواند جای اقدام و عمل را پر کند ، اما هرگز نباید به خاطر خجالت ، ترس و تنبلی از تماس گرفتن خودداری کنیم .

ما می خواهیم از زیر بار گناه خلاص شویم ، اما نمی خواهیم بهای آن را دیگران بپردازند . باید از به میان کشاندن پای شخص ثالث یا رفقای زمان مصرف که شاید مایل نباشند نامی از آنها برده شود ، خودداری کنیم . ما حق نداریم و نیازی هم نیست که شخص دیگری را به خطر اندازیم . در این گونه موارد غالبا لازم است از دیگران طلب راهنمایی کنیم .

توصیه می کنیم مشکلات قانونی به وکلا سپرده شود و مشکلات مالی و پزشکی به متخصصین آن واگذار گردد .قسمتی از یادگیری موفقیت آمیز آموختن این است که چه وقت احتیاج به کمک داریم . در برخی از روابط گذشته ما ممکن است هنوز مسائل حل نشده ای وجود داشته باشد . ما با جبران خسارت سهم خود را برای حل کردن این مسائل انجام می دهیم .

ما می خواهیم از ادامه مخالفت و رنجش مداوم دوری کنیم . در بسیاری از موارد تنها کاری که از دست مان بر می آید این است که به سراغ شخص مورد نظر خود برویم و با فروتنی ، درک خطاهای گذشته خود را از او درخواست کنیم . بعضی از اوقات که دوستان قدیمی و خویشاوندان از کدورت خود دست بر می دارند ، لحظات لذت بخشی است . تماس گرفتن با فردی که هنوز داغ دلش تازه است ، می تواند خطرناک باشد . در مواردی که جبران خسارت مستقیم برای ما یا دیگران خطری به وجود آورد ، جبران خسارت غیر مستقیم ممکن است ضرورت پیدا کند . ما به بهترین نحوی که می توانیم جبران خسارت می کنیم . ما سعی می کنیم به یاد داشته باشیم که این کار را به خاطر خودمان انجام می دهیم . به جای احساس گناه و پشیمانی قبلی ، احساس می کنیم از گذشته خود رها شده ایم .

ما می پذیریم که اعمال خودمان باعث به وجود آوردن دید و طرز تلقی منفی ما بوده است . قدم نهم به ما در مورد احساس گناهی که نسبت به خود داریم و به دیگران در مورد احساس خشمی که نسبت به ما دارند کمک می کند . گاهی اوقات تنها جبران خسارتی که می توانیم انجام دهیم ، این است که پاک بمانیم . ما آن را به خودمان و عزیزان مان مدیونیم . ما دیگر به خاطر مصرف مان باعث آلودگی اجتماع خود نمی شویم . گاه تنها راه جبران خسارت ، خدمت به جامعه است . ما اکنون در حال کمک به خود و سایر معتادان در مسیر بهبودی هستیم و این تلافی بزرگی در حق کل جامعه است.

در جریان بهبودی ، سلامت عقل به ما بازگردانده می شود و قابلیت برقراری رابطه های مثبت با دیگران ، جزئی از این سلامتی است . ما اکنون کمتر مردم را تهدیدی برای امنیت خود می دانیم . احساس امنیت واقعی ، جای درد جسمی و سر در گمی روحی را که در گذشته احساس می کردیم گرفته است . ما با افرادی که به آن ها صدمه زده ایم با فروتنی و حوصله روبرو می شویم . بسیاری از نزدیکان صمیمی ما ممکن است از پذیرش بهبودی ما به عنوان یک واقعیت اکراه داشته باشند .

نباید فراموش کنیم که آن ها رنج و عذاب زیادی کشیده اند ، اما معجزات هم به وقت خود بوقوع خواهند پیوست . بسیاری از ما که از خانواده های خود جدا شده بودیم ، دوباره موفق شده ایم که روابط خود را با آن ها برقرار کنیم . به تدریج پذیرش تغییرات ما برای شان آسان تر می شود . طول دوران پاکی ، خود بهترین مجاب کننده است . بردباری ، قسمت مهمی از بهبودی ماست . عشق بدون شرطی که تجربه می کنیم ، میل به زندگی را دوباره در ما شعله ور می کند و هر حرکت مثبتی از جانب ما موقعیت غیر منتظره ای را برای مان به وجود می آورد . در جبران خسارت ، ایمان و شجاعت فراوانی صرف می شود ، که نتیجه آن رشد روحانی بیشتر است . ما در حال رهایی از زیر بار خرابی های گذشته مان هستیم و می خواهیم حساب و کتاب زندگی مان را با تهیه مستمر ترازنامه قدم دهم همچنان درست نگاه داریم .

قدم نهم معتادان گمنام NA

 چگونگی عملکرد

قدم نهم

” ما به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از افرادی که به آنها آزار رسانده بودیم جبران خسارت نمودیم مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا به دیگران زیان وارد نماید “

اکنون که ما خواستار شده ایم تا از تمام کسانی که به آنها آزار رسانده ایم جبران خسارت کنیم تمایل خود را با انجام قدم نهم به عمل در می آوریم . اینک اقداماتی انجام می دهیم که ما را از مرحله ابتدایی آگاهی از خطاهایمان و مشکلاتی که ایجاد کرده ایم فراتر می برد و در نهایت باعث آزادی و ایجاد آرامش در زندگیمان خواهد شد . برای انجام این مراحل ، لازم بود زندگی خود را بررسی کنیم . نواقص شخصیتی خود را بشناسیم و به دقت دریابیم که چگونه با بکارگیری این نواقص ، به دیگران آزار رسانده ایم ، اکنون باید هرکاری از دستمان برمی آید برای جبران آزارهایی که به دیگران رسانده ایم انجام دهیم .

 

ما فهرست قدم هشتم را تهیه کرده ایم و از کاری که باید به انجام برسانیم آگاه هستیم ، با این حال بین دانستن و عمل کردن فاصله زیادی وجود دارد . امکان دارد برنامه ای برای یک جبران خسارت طرح کرده باشیم ولی وقتی زمان اجرای آن برسد یک باره ترس ما را فراگیرد و از انجام هر عملی عاجز شویم . چه بسا از فکر اینکه چگونه با ما برخورد خواهد شد و حشت داشته باشیم و تصور کنیم که ممکن است با یادآوری گذشته ها خودمان را دچار یک درگیری کنیم . از سوی دیگر احتمال دارد در اعماق دلمان امیدوار باشیم که در زمان جبران خسارت ، مورد عفو واقع شویم و افراد انتظار نداشته باشند ما مسئولیت هایی را که به عهده داشته ایم بجا آوریم . تمایل ما برای انجام این قدم نباید بر این مبنا شکل گرفته باشد که در عمل ، کسی از ما جبران خسارتی نخواهد خواست .

 

در راه جبران هر خسارتی می توان انتظار وقوع صحنه های مختلفی را داشت که دامنه اش از آنجا شروع می شود که افراد ، ما را مسئول قلمداد کنند و انتهای جریان به بخشیده شدن کامل ما ختم می گردد . ما باید تمایل داشته باشیم که برای انجام این قدم ، بدون توجه به آنچه که احتمالاً در حین جبران واقع خواهد شد پیش برویم ، یک بار دیگر به سادگی با یاری نیروی برترمان بر ترسهایمان غلبه می کنیم و برای بازیابی مان آنچه را که باید و شاید به انجام برسانیم.

 

ما باید در انجام این قدم شجاعت داشته باشیم و از روبرو شدن با کسانی که در صدد جبران خسارت از آنها هستیم وحشت نداشته باشیم ، پس از خدای خودمان درخواست نیرو می کنیم در هنگام جبران هریک از خسارات ، نیروی برترمان در کنار ما خواهد بود . ما به حضور نیروی برترمان اعتماد می کنیم و فرقی نمی کند تا چه اندازه از نزدیک شدن به افرادی که آزارشان داده ایم نگران باشیم .

 

احتمالاً ما دچار تردید خواهیم بود و تصور خواهیم کرد که سایر مردم اجتماع به اندازه اعضای جلسات معتادان گمنام پذیرای ما نخواهند بود . با این همه دریافته ایم که ابراز محبت و قدرت بخشش ، در انحصار معتادان بازیاب کرده نیست و مردم دیگر نیز قادرند ما را همان گونه که هستیم بپذیرند و مشکلاتمان را درک کنند ، اما مردم چه ما را قبول کنند و چه نکنند ما باید کار خود را به انجام رسانیم و سعی خود را در جبران خسارت از آنان بجا آوریم . این دردسر که ما به جان می پذیریم مطمئناً باعث گسترش آزادی شخصی مان خواهد گشت .

قدم نهم معتادان گمنام NA

اصول روحانی صداقت و تواضع که در قدمهای قبلی فرا گرفته ایم نهایت کمک را برای انجام قدم نهم به ما خواهند کرد . اگر این اصول را قبلاً تمرین نکرده باشیم هرگز قادر نخواهیم شد با روحیه ای متواضع به افرادی که به آنها جبران خسارت مدیون هستیم نزدیک شویم . بررسی صادقانه ای که از خود در ترازنامه مان نوشتیم ، اقراری که در قدم پنجم نمودیم ، زیر پا گذاردن غرورمان در قدمهای ششم و هفتم و بالاخره نگاه واقع بینانه ای که اکنون به آزارهایی که رسانده ایم می اندازیم ، تماماً دست به دست یکدیگر داده و فروتنی ما را زیادتر نموده و در نتیجه برای ما انگیزه کافی ایجاد نموده اند تا قدم نهم را به انجام برسانیم . مسیری که ما طی کرده ایم باعث شده با فروتنی ، آن کسی را که بوده ایم پذیرا شویم ، آنچه را که امروز هستیم قبول کنیم و در نتیجه با صمیمیت خواستار جبران خسارت از تمام کسانی که آزارشان داده ایم بشویم .

 

این تمایل که برای جبران خسارت از دیگران در ما ایجاد شده ، در حقیقت انگیزه اصلی ما ، در انجام قدم نهم خواهد بود ، چرا که به دنبال دیگران رفتن و سعی در جبران خسارتی که بدانها وارد کرده ایم ، عملی نیست که آن را به صرف اینکه برنامه پیشنهاد نموده عملی کنیم . برای آنکه مطمئن شویم انگیزه ما از اصول روحانی منشاء گرفته ، بار دیگر تصمیم خود را برای سپردن اراده و زندگی خود به خداوند ، بدانگونه که او را درک کنیم ، پیش از اقدام به هر جبران خسارتی ، تکرار می نمائیم . یک نیروی برتر از ما ، راهنمایی لازم را برای انجام این امر در اختیارمان خواهد گذاشت .

 

ما نباید انتظار داشته باشیم که چون بر طبق اصول روحانی زندگی می کنیم مورد تشویق قرار بگیریم . افرادی که درصدد جبران خسارتشان هستیم عکس العمل های گوناگونی نشان خواهند داد . بعضی از ایشان نسبت به کاری که انجام می دهیم روی خوش نشان نخواهند داد . رابطه ما با ای افراد ممکن است بهتر شود و یا شاید هم تیره تر بشود . برخی از ایشان از ما تشکر خواهند کرد ، عده ای با ناراحتی خواهند گفت تا حالا کجا بودی که نیامدی معذرت بخواهی . ما باید از هر گونه انتظار و توقع راجع به نوعی که این جلسه جبران خسارت برگزار خواهد شد دوری کنیم و نتیجه را فقط به خداوند خود بسپاریم . البته مسئله مهم آن هست که باید بهترین کوشش خود را بجا آوریم و هنگامی که حداکثر سعی خود را کردیم ، آنگاه این مسئله را که نتیجه چه خواهد شد به خداوندمان محول کنیم . تکرار می کنیم : مهم آن است که ما صمیم قلب و به طور مطلق بيشترین سعی خود را به کار بسته باشیم و درست زمانی که به این نقطه می رسیم ، همان جا دیگر وظیفه ی ما به پایان رسیده است .

 

ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که فقط به صرف اینکه به گونه ای سعی در جبران نموده ایم بطور معجزه آسا احساسات دردناک کسی را که آزارش داده ایم محو شود . ممکن است با فروتنی از او در خواست بخشش کنیم ، اما اگر بخشیده نشویم از کش دادن این مورد استثنایی خود داری می کنیم . ما در اعماق قلب مان می دانیم که آنچه را می توانستیم ، انجام داده ایم . در طی مدتی که به دنبال جبران خسارت ها هستیم ، گاه به گاه از خود می پرسیم که آ یا ما این  سعی را می کنیم برای آنکه واقعاً متاسف هستیم و اشتیاق حقیقی داریم که کفاره ی اشتباهات و غرامت آزاری را که رسانده ایم به عهده بگیریم ؟ اگر جواب ما به این سئوال مثبت باشد می توانیم مطمئن باشیم حرکتی که برای جبران فلان خسارت کرده ایم از روحیه ی فروتنی و عشق سر چسمه گرفته است .

 

برای این اینکه روحیه فروتنی مد نظرمان بماند از راهنمای مان درخواست می کنیم به ما کمک کند و اگر شرایط اجازه دهند ، همیشه پیش از آنکه اقدام به هر یک از جبران های مان بنماییم وضعیت را به راهنمای مان بگوئیم . ما او را در جریان می گذاریم که اصولاً به چه دلیل می خواهیم به دنبال این امور جبران برویم ، تصمیم داریم چه بگوئیم و در نظر داریم چه پیشنهادی یا پیش کشی برای رفع و رجوع ارائه بدهیم . به هر صورت آنچه که قصد داریم از خودمان مایه بگذایم باید متناسب با ضرر یا آزاری كه رسانده ایم باشد . به عنوان مثال اگر پولی قرض کرده و پس نداده ایم فقط عذرخواهی نمی کنیم بلکه پول شخص مورد نظر را نیز پس می دهیم . ما مستقیماً با افرادی که آزارشان داده ایم حرف می زنیم و دقیقاًخطای خود را جبران می کنیم .

 

وقتی از کسانی که از آنها رنجش قدیم به دل داریم دل جویی می کنیم بطور مسلم باید با یک روحیه فروتنی با آن ها برخورد کنیم زیرا نمی خواهیم به قصد دل جویی شدوع کرده باشیم ولی بعداًخود را در موقعیتی قرار بدهیم که کا ربه جر وبحث بکشد که مثلاً کدام یک از ما مقصر اصلی بوده و جریان تو آن کار را کردی که باعث شد ما آن کار را انجام بکنم بشود . با این که در بین افرادی که مورد جبران خسارت قرار می گیرند مسلماً کسانی نیز هستند که خودشان هم،به ما آزار رسانده اند ، با این همه ما حتماً باید احساس مغبون شدن خودمان را نادیده بگیریم .وظیفه ی ما آن است که در صدد جبران اشتباهاتی که خودمان مرتکب شده ایم باشیم نه آن که دیگران را مجبور کنیم به زبان خودشان بگویند که در مورد ما اشتباه کرده اند .

 

بر طبق تجربه ی ما ، جبران آزار نمودن ، عملی دو مرحله ایست چرا که نه تنها از شخص خسارت دیده دل جویی می کنیم بلکه دنباله ی این دل جویی را با تغییر جدی رفتارمان پيگیری می کنیم . برای مثال : اگر د رحا ل عصبانیت به اتومبیل یا خانه ی کسی خسارت وارد کرده باشیم ،برای جبران نه تنها از اوعذ رخواهی می کنیم و قسمت صدمه خورده را تعمیر یا تعویض می کنیم ، بلکه این اقدامات را با تغییر دادن طرز برخورد و رفتارمان پی گیری می نمائیم . تغییر وجبران رفتارمان د راین مورد آن است که بر مبنای روزانه سعی کنیم از این پس عصبانیت خود را با ضرر زدن به اموال دیگران یا خودمان ظاهر نسازیم .

قدم نهم معتادان گمنام NA

تغییر دادن روش زندگی مان امری است که یک عمر طول می کشد و مهم ترین جبران خسارت همین تغییراتی است که د ررفتار خود ایجاد می کنیم . بعضی از افرادی که مورد آزار ما قرار گرفته اند ،مثل افراد خانواده مان وچند نفر دیگر ، مدتهای مدید با ما رابطه ی نزدیک داشته اند و به همین دلیل رنجی طویل المدت کشیده اند . دل جویی های از این قبیل کاری نیست که حتی اگر از صمیم قلب انجام شود با یک عذر خواهی پنج دقیقه ای پایان گیرد . اگر چه اقرار به اشتباه و عذر خواهی ، خود یک نقطه صحیح برای شروع می باشد ولی ما باید آگاهانه بر مبنای روزانه سعی کنیم از این پس حداقل آن افراد نزدیک و عزیزی را که هنوز در زندگی ما باقی مانده اند ، دیگر آزار ندهیم . اگر از زندگی خانوادگی خود غافل بوده ایم ، اکنون سعی می کنیم زمان های معینی را فقط به خانواده ی خود اختصاص دهیم . اگر شخص بی فکری بوده ایم و روز تولد یا روزهای سالگرد را فراموش می کردیم ، از این پس دقت بیشتری صرف می کنیم و در تقویم سالروزها را یاداشت می کنیم .

 

همین مسایل به ظاهر بی اهمیت برای بعضی ها خیی مهم است .اگر نسبت به دیگران بی توجه بودیم و همیشه به دنبال چیزی که خودمان می خواستیم بوده ایم . انون دیگر باید شروع کنیم تا به احساسات و خواسته های دیگران اهمیت بدهیم .

 

البته ما متوجه هستیم که با بعضی از افرادی که در لیست جبران خسارت مان هستند مدت هاست رابطه مان قطع شده است . مثلاًاگر از همسری که از او صاحب فرزند هستیم جدا شده ایم ، احتمالاً خرج نگهداری فرزندمان را نداده ایم .حال وقتی بخواهیم به چنین مورد جبران خسارت بپردازیم باید در نظر بگیریم که ما هدف معینی داریم و دنبال ایجاد رابطه ی مجدد با همسر سابق مان نیستیم ، علاوه بر این تعهدات وجدانی ما خیلی پیش از آن است که تنها به پرداختن پول اکتفا کنیم . ما باید با موافقت همسر سابق مان ترتیبی بدهیم که طی آ سهمی از خدمات لازم را که فرزندمان بدان نیاز دارد به عهده بگیریم .

 

از آنجا که اعمالی که ما در این قدم به انجام می رسانیم ، مستقیماً تاثیراتی روی دیگران می گذارد ، باید به طور اگاهانه و سنجیده عمل کنیم و پس از مدت ها که ناپدید بوده ایم یک باره خود را وارد زندگی مردم نکنیم ، به همین دلیل مشورت با راهنما ضروریست . گاه بعضی از ما به گونه ای مقطعی و بدون مشورت تنها برای اینکه از فشار وجدان خود بکاهد برای جبران خسارت به به شخصی مراجعه کردند ولی غالباً اینگونه برخوردها باعث شده که بیش از آن که مثبت باشند باعث آزار شوند .

 

برای مثال ممکن است در قدم چهارم از افرادی ذکر به میان آورده باشیم که ته دلمان به طور مخفی برای سالیان دراز از آن ها رنجش داشتیم و بدون آن که بدانند آن ها را مسخره می کردیم ف د رمورد قضاوت قرار می دادیم ، اعمالشان را محکوم می کردیم و آبروی شان را پشت سرشان می بردیم و خلاصه تمامی این ترورهای شجصیتی را بدون اطلاع آن افراد در موردشان روا می داشتیم . حالرسش این است که آیا اکنون باید نزد این افراد رفته و خیلی سر راست به آنها اقرار کنیم که این بلاها را مدت ها به سرشان آورده ایم ؟ مسلماً خیر . هدف قدم نهم آن نیست که ما وجدان خود را به قیمت ناراحتی دیگران آرام سازیم . راهنما به ما کمک خواهد کرد تا راه صحیح جبران خسارت را بیابیم ، بدون آنکه خسات جدیدی وارد کنیم .

قدم نهم معتادان گمنام NA

با این که برای ما واضح است که نباید درصددجبران خساراتی باشیم که باعث خسارات جدیدی می گردند ، اما هنوز برای مان پرسش هایی باقی مانده که پاسخ چندان مستقیمی ندارد ، برای مثال چگونه می توانیم از شخصی که فوت کرده یا قادر نیستیم او را پیدا کنیم و یا هزاران کیلومتر با ما فاصله دارد بطور مستقیم جبران خسارت کنیم ؟ راه های بسیاری برای جبران خسارت مستقیم و موثر وجود دارند که حتماً لازم نیست بطور شخصی صورت پذیرند . مثلاً اگر به کسی که مرحوم شده جبرانی مدیون هستیم می توانیم یک نامه به او بنویسیم و همان چیزهایی را که اگر زنده بود به او می گفتیم در آن نامه بنویسیم . تمایل شدید به جبران خسارت از کسی که هزاران کیلومتر دور از ما زندگی می کند خواسته ای شرافتمندانه است ف ولی اغلب ما امکانات سفرهای دور را فقط به منظور جبران خسارت ، نداریم . در چنین حالاتی تلقن کردن و یا نوشتن یک نامه معمولاً همان کار جبران خسارت مستقیم را انجام کی دهد . اما کسانی از فهرست مان را که نمی توانیم پیدایشان کنیم ، نامشان در همان فهرست باقی خواهد ماند و احتمال دارد بالاخره فرصت جبران مستقیم را از آن ها پیدا کنیم ، حتی اگر چند سالی بطول انجامد . ولی تا آن زمان بر طبق قدم هشتم باید همیشه متمایل و خواستار باقی بمانیم که به محض یافتن موقعیت مناسب ، در صدد جبران بر آییم . از سوی دیگر هرگز نباید یک جبران و دل جویی را به دلیل آنکه از روبرو شدن با شخص مورد نظر واهمه داریم به تعویق بیندازیم . ما تمام کوشش خود را برای یافتن افرادی که بدان ها جبران مدیون هستیم به کار می بندیم و هنگامی که آنان را یافتیم به شایسته ترین نحو ممکن از آنها دل جویی می کنیم .

قدم نهم معتادان گمنام NA

انتخاب بهترین راه جبران خسارت مسئله ایاست که محتاج به فکر کردن و به استمداد از وجدان مان نیاز دارد . بعضی از ما باید برای مواردی جبران خسارت کنیم که اوضاع به وجود آمده توسط ما دیگر قابل جبران نیست . کارهایی که در گذشته کرده ایم احتمالاً در مورد ایجاد زخم عمیق روحی وجسمی نموده و یا حتی باعث مرگ کسی شده است . ما مجبوریم به شکلی بیاموزیم که با این خاطرات دردناک کنار آمده و زندگی کنیم . ما با درد شدید حاصل از پشیمانی خود زندگی می کنیم و متحیریم که اصولاً چنین مواردی را چگونه می توان جبران کرد و دقیقاً اینجاست که چاره ای نداریم مگر آن که به نیروی برترمان تکیه کنیم .

 

ما احتمالاًبرای بخشیدن خودمان اشکال داریم ، ولی باعث نخواهد شد که از خداوند مهربان مان در خواست نکنبم تا ما را ببخشد . ما می نشینیم و در حضور نیرویی برتر مان سکوت اختیار می کنیم و  از او استدعا میکنیم تا ما را راهنایی کند که اکنون بااین همه مشکلاتی که در گذشته به بار آورده ایم ،چه باید بکنیم ؟ بسیاری از ما به این درک می رسیم که پاسخ ،در وقف زندگی مان برای کمک ‘bبه معتادان و دیگر انسانهاست . برای مشکلات این چنین ،جواب های مقطعی و آسان وجود ندادرد ، بگذارید بسیار ساده بگوئیم : ما باید تحت شرایط موجود ، بهترین کوشش خود را به خاطر بیاوریم و به خداوند و راهنمای مان برای ردیف شدن امور زندگی مان اتکا ء کنیم .

 

خرابی های باقی مانده از زندگی گذشته برای بعضی از ما چندان جدی نیستند و در سطح مشکلاتی از قبیل دستور جلب به دلیل نه پرداختن جرایم رانندگی ،بدهکاری های نسبتاًکوچک و این قبیل مشکلات قانونی است .اما بعضی دیگر از ما جرایمی جدی مرتکب شده ایم و مجازات بسیار سنگینی در انتظارمان می باشد . به دلیل مشکلاتی از این گونه ، گویا مدام بر سر یک دو راهی سرنوشت گیر کرده ایم که انتخاب هیچ یک از راه هایی که در پیش پایمان قرار دارند پی آمد جدی نخواهد بود . مثلاً اگر خودمان را به مقامات انتظامی معرفی کنیم به زندان خواهیم رقت ، اگر معرفی نکنیم زندگی مان در ترس ووحشت خواهد گذشت و در ضمن این امکان هم وجود دارد که مأمورین خودشان دستگیرمان کنند و بالاخره همه زندان بیفتیم . ما به کمک خدای مان و راهنمای مان آمادگی پیدا می کنیم تا در راه بازیابی مان هر چه را که باید وشاید تجربه کنیم . گاه در چنین مواردی لازم است از مشاوره قضایی برای تصمیم گیری نهایی استفاده کنیم . در این گونه موارد یکی دو جلسه مشاوره با یک وکیل دادگستری ممکن است خیلی پیش از آنچه تصور می کنیم به ما کمک کند .

 

اغلب خسارات مالی که به دیگران ورارد کرده ایم مربوط به چند سال پیش می باشند و معمولاً ما حساب و کتاب درستی از آن ها نزد خود نداریم . در این گونه موارد بهتر است از خدمات یک حسابدار استفاده کنیم . بعضی دیگر از بدهکاری های مان آنقدر سنگین شده اند که هر چه فکر می کنبم به هیچ عنوان تا سالها پرداخت آنها برایمان میسر نخواهد بود . امکان دارد آن قدر بدهکاری های پراکنده و صورت حساب های عقب افتاده داشته باشیم که اگر در آمد چند سال آینده مان را روی هم بگذاریم برای پرداخت آن ها کافی نباشد و اغلب ما به ندرت اجاره نامه ، هزینه آب وبرق و تلفن را می پرداختیم و تنها راهی که برای مان باقی می ماند آن بود که یک شب بی سر وصدا از خانه ای که درآن سکونت داشتیم اسباب کشی کنیم و به اصطلاح دیگر به نقطه دیگری از شهر کوچ کنیم .

قدم نهم معتادان گمنام NA

درست مثل بقیه جبران خسارت های مان ،اولین کارمان آن خوامد بود که با راهنمای مان مشورتی صادقانه داشته باشیم . بسیاری از ما پس از آنکه بهبود می یابیم دوباه متکلف مخارج خانواده مان می شویم و آن ها برای غذا ومنزل شان چشم به دست ما دارند . در چنین اوضاعی متوجه می شویم که بودجه ما خیلی محدود است و اگر بخواهیم هم ، خرج منزل را بدهیم و هم مقداری از بدهکاری های مان را بپردازیم باید خیلی دقیق حساب دخل و خرج خود را نگاه داریم . امکان دارد برای رسیدن به نتیجه ای عملی ، مجبور باشیم با طلب کاران مان جلسه ای تشکیل دهیم ،اوضاع فعلی خود را برای آنها تشریح و برای همگی شان روشن کنیم که ما جداًتمایل داریم بدهکاری خود را به آن ها بپردازیم و بدین وسیله یک راه منطقی و عملی پیدا کنیم که حتی با قسط بندی های دراز مدت هم شده ، بدهکاری های خود را بپردازیم و البته به اقساطی که با آن ها موافقت کرده ایم متعهد باسیم . این خود مثالی زنده از آن است که زندگی در حال جبران خسارات ، دارای یک سلسله مراحل است و به صورت اتفاقی و یا مقطعی نیست که آن را یک بار انجام دهیم و کنار بگذاریم . بخوبی متوجه هستیم که قسط بندی نیاز به نظم و از خودگذشتگی و تعهدی دارد که با وجود مخارج بی شمار دیگر ، چون متعهد شده ایم باید هر سال بطور مرتب مبلغی را کنار بگذاریم تا بتوانیم یک به یک سفته ها یا اوراقی را که حاکی از بدهکاری های ماست پس بگیریم . اگر بدنبال یافتن احترام برای خود هستیم ، این تنها راه است .

قدم نهم معتادان گمنام NA

اغلب ما متوجه شده ایم که جبران خسارت در مورد روابط خصوصی کاری طاقت فرسا است زمانی که در قدم چهارم ، ترازنامه ی خود را می نوشتیم متوجه شدیم که نه تنها بسیاری از شانس هایی را که برای برقراری رابطه عمیق عاطفی به ما روی آورده بودند را از دست داده ایم ، بلکه باعث شده ایم که به اطرافیان مان نیز در این مورد ضربه های عمیق احساسی وارد شود . ما از نزدیکی و برقراری روابطی عاطفی با دیگران و سپردن تعهد وحشت داشتیم و گاه همین مسئله باعث بازگشت ما به مصرف مجدد مواد مخدر گردید و یا با وجود این که کسی را دوست می داشتیم او را ترک می کردیم . اگر بخواهیم به طور کلی صحبت کنیم ، اصولاًما هیچ گاه در دسترس افرادی که به ما علاقه داشتند نبودیم .

قدم نهم معتادان گمنام NA

ممکن است موقعیت هایی پیش آید که احساس کنیم برای نزذیک شدن به یکی از افرادی که سعی در جبران خسارت سان داریم زمان مناسبی می باشد ،اما زمان هایی نیز پیش می آید که باید این افراد را تنها بگذاریم و سر این زخم های قدیمی را باز نکنیم . این که تشخیص دهیم اکنون در کدام یک از این موقعیت ها قرار داریم اولاًبستگی خیلی زیادی به صداقت ما دارد و ثانیاًبه این که ما رابطه ای کاملاً منطقی و آزاد با راهنمای مان برقرار کرده باشیم . بدون توجه به تصمیمی که در مورد جبران خسارت گرفته ایم ، مسئله ای که باید مورد توجه خاص قرار گیرد آن است که از امروز نوع روابط عاطفی خود را در برخورد با مردم تغییر دهیم . اگر در گذشته از درگیری مای عاطفی فرار می کردیم ، اکنون باید آرام بنشینیم و با شخص مورد نظرمان صادقانه صحبت کنیم . ما باید احساسات دیگران را مورد توجه قرار دهیم ،برای نیاز های دیگران اهمیت قایل شویم و به این مسئله که آنان از رابطه ای که ما سعی می کنیم با ایشان برقرار کنیم چه انتظاری دارند ، توجه کافی معطوف کنیم .

 

گاهی از اوقات تنها جبران خسارتی که می توانیم بکنیم آن است که نوع زندگی کردن خودمان را تغییر دهیم . قبلاً در قدم هشتم ذکر کردیم که احتمال دارد محتاج به جبران خسارت از تمام جامعه خود باشیم . با توجه به این که جبران خسارت از تمامی جامعه تا حدودی غیر ممکن می باشد ،حداقل کاری که می توانیم انجام دهیم این است که از این پس با نهایت قاطعیت رفتار خود را تغییر دهیم .

 

اگر ما اهل شهرستان یا قصبه ی خود را به کرات آزار داده ایم اکنون شاید تنها کاری که از ما برای جبران خسارت از این جمعیت بزرگ بر می آید آن است که از این پس یکی از افراد ساده و سازنده ی شهر خود باشیم . ما از خودمان برای شخصیت مان مایه می گذاریم . چشم های مان را خوتب باز کنیم تا ببینیم در کجا خدمتی از ما ساخته است . ما دیگر تنها به فکر گرفتن نیستیم و به اصطلاح فقط دست بگیر نداریم .

 

بهبودی ما نیز به نوبه ی خود راهی است که ما را از خودمان جبران خسارت نموده و در سطح شخصی نیز قدم نهم را انجام دهیم . وقتی اعتیاد ما فعال بود ، جداً با وجود خودمان بد رفتاری های وحشتناکی می کردیم . هر بار که به انسان دیگری آسیب می رسانیم ، احساس گناه و شرم ، به گونه ای اساسی احترام به نفس را در ما تضعیف می کرد و اعتیاد به هزاران گونه شرمسارمان می نمود . اکنون در بازیابی فرا می گیریم که با خودمان به گونه ای رفتار کنیم که نشان دهد برای خودمان احترام قایل هستیم .

 

مهم ترین نتیجه ای که از انجام قدم نهم عایدمان میشود آن احساسی است که در درون خود پیدا می کنیم . این قدم نکات بسیاری راجع به فروتنی ، گذشت ، محبت و از خود گزشتگی به ما می آموزد . اکنون باید شروع به شقا یافتن از اعتیاد کنیم و دیگر با پشیمانیوافسوس های گذشته مان زندگی نکنیم . ما رشد روحانی می یابیم و متوجه می شویم که حقیقتاً در زندگی مان به مرزی جدید از آزادی دست یافته ام . اکنون گذشته برای ما فقط همان است:گذشته ،ما این گذشته را پشت سر گذاشته ایم و دیگر پیشاپیش افکارمان قرار ندارد که با کوچکترین تحریکی دوباره برای مان زنده شود و امروزمان را خراب کند .

قدم نهم معتادان گمنام NA

یکی از بهترین هدایایی که انجام قدم نهم ارائه میکند درک این است که ما در حال رسیدن به مقام والاتری از انسانیت هستیم . همین که دیگر مرتکب آن گونه رفتارهای درد سر آفرین پیشین نمی شویم ،خود دلیلی بر آن است که تغییر عظیمی در ما صورت گرفته است . اغلب ما تا پیش از این روزها ، اصلاً متوجه نشده بودیم که چقدر تغییر کرده ایم . سلسله مراحلی که برای جبران ، مجبور به طی نمودن آن ها شدیم عمیقاً ما را متوجه می سازد که گویا اصولاً انسان دیگری شده ایم . کابوس زندگی ما در دوران اعتیاد که که به نظر می رسید تمام شدنی نخواهد بود سر انجام در سحرگاه بازیابی مان شروع به محو شدن نموده است .

قدم نهم معتادان گمنام NA

هر چه در جبران خسارت ،با افرادی که به آنها آزار رسانده ایم بیشتر روبرو می شویم ، فروتنی نیز بیشتر شده و متواضع تر می شویم . هنگامی که در می یابیم اعمال مان چگونه عمیقاًروی دیگران اثر گذاشته تکان می خوریم و شوکی که بر ما وارد می شود از خود مشغولی بیرون مان می آورد . در این زمان متوجه می شویم که مردم دیگر نیز احساسات واقعی دارند و ما اگر بی دقتی کنیم باعث می شویم به آنها ضربه های شدیدی وارد شود . در طی انجام این قدم می آموزیم که نسبت به دیگران بی توجه نباشیم و آنچه را که یاد می گیریم در زندگی امروزمان به کار بندیم . اصل دیگر اینکه ، پیش از سخن گفتن یا عمل کردن باید فکر کرد ،که جزیی از طبیعت مان می گردد و این مسئله در ذهن ما جای می گیرد که آنچه می گو ئیم یا می کنیم ،روی دوستان مان ،خانواده مان و یاران جلسات معتادان گمنام  اثر می گذارد . از این پس نسبت به مردم با روحیه ی مهربانی و محبت بر خورد می کنیم و با تمام وجود برای احساسات آن ها احترام قایل می شویم . ار آن جا که فروتنی و از گذشتگی اجزای لازم هر جبران می باشند ، پس از چندی خود ما متعجب خواهیم شد که قدم نهم چقدر احترام به نفس را در ما افزایش داده است . یکی دیگر از پارادوکس های مسائل به ظاهر ضد و نقیض بازیابی آن است که هر چه از خود بزرگ بینی دور می شویم ،یاد می گیریم که خودمان را بیشتر دوست بداریم . ما انتظار نداشتیم که پیمودن این جاده ی روحانی باعث شود نسبت به خود محبت جدیدی پیدا کنیم و حتی گاهی به خودمان آفرین نیز بگوئیم ، ولی دقیقاً این چنین شده است . بخش عظیمی از این احساس رضایت از خود ناشی از آن است كه در زمان محبت کردن به دیگران ، متوجه می شویم که ایثارمان ، نه تنها باعث بهتر شدن اوضاع در جلسات معتادان گمنام  بلکه در تمام محیط اطرافمان می گردد .

قدم نهم معتادان گمنام NA

در نتیجه کاربرد قدم نهم ،می توانیم آزادی زیستن در امروز را بدست آوریم ، از لحظات زندگی خود لذت ببریم و به خاطر این هدیه ی گران قیمت یعنی بازیابی قدر شناس باشیم . دیگر خاطرات گذشته از پیشرفت ما نمی کاهد و امکانات نویتی در زندگی مان آشکار می شوند . ما آزادی می یابیم تا در جهانی فعالیت کنیم که پیش از این حتی به ذهنمان هم خطور نمی کرد . ما آزادی پیدا می کنیم که برای خود آرزوهایی داشته باشیم و در مسیر عملی کردن این آرزوها حرکت کنیم . اکنون دیدگاه و افق زندگی آینده مان نا محدود گشته است . ممکن است گاه به گاه به دلایلی از مسیر خود منحرف شویم ، اما قدم دهم به ما این فرصت را می دهد که دوباره خود را پابر جا کرده و قدم به پیش برداریم .

 

نیروی برترمان ما را به زندگی دعوت کرده است و ما این دعوت را در نهایت سپاسگزاری می پذیریم

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا