وبینار بزرگداشت روز راهنما 4 دسامبر
وبینار بزرگداشت روز راهنما 4 دسامبر
به داستان هایی الهام بخش از سراسر جهان گوش دهید.
راهنما و رهجو: در وبینار بزرگداشت روز راهنما به ما بپیوندید.
شنبه ۴ دسامبر ۲۰۲۱ ساعت7 شب به وقت انگلستان.
آیدی جلسه: ۷۴۲۳ ۹۰۲۷ ۸۱۶ رمز: ۱۹۵۳
ترجمه به زبان های پرتغالی و اسپانیایی فراهم است.
اگر به ترجمه به زبان های دیگر نیاز دارید با wb@na.org تماس بگیرید.
درضمن وبینار به صورت زنده پخش خواهد شد که لینک آن قبل از شروع جلسه در www.na.org/webinar قرار خواهد گرفت.
ترجمه به زبان فارسی فراهم است.
توسعه نقش ما به عنوان راهنما
روش های راهنما و رهجو ، از معتادی به معتاد دیگر فرق میکند . بعضی از ما به روشی که راهنمای ما رفتار می کرد ، رفتار میکنیم و بعضی دیگر به آن طریقی که دوست داشتن راهنمای شان به آن ها رفتار می کرد . بعضی اعتقاد دارند قانونی جز اهدای عشق بی قید و شرط و پذیرش وجود ندارد . علی رغم همه این ها ، اصول روحانی در سنت ها مانند گمنامی ، غیر حرفه ای بودن و خدمت ، معیار مشترکی برای تمام روابط راهنما و رهجویی است . فلسفه راهنما و رهجو می تواند در کمک به سایرین و پس دادن آن چه به ما داده شده است ، یافت شود . بسیاری از ما می دانیم چه گونه اعتماد ، ایمان و صداقت می تواند برای هر دو – هم راهنما ، هم رهجو – زیر بنای ساختاری رابطه شان باشد .
“بزرگترین چالش من به عنوان راهنما داشتن “ حوصله و تسلیم “ در زمانی بود که من ، دو معتاد جوان را به عنوان رهجو پذیرفته بودم . آن ها در خود سری شان به سر می بردند . نه فقط به علت تازه بودن شان ، بلکه چون جوان بودند و بعضی شرایط را – حتی گاهی برای اولین بار – در زندگی تجربه می کردند .“
“باور من این است که هدف قدم ها یک بیداری روحانی است و نقش من به عنوان راهنما این است که رهجو های ام را از طریق قدم ها به طرف خداوند – به آن گونه که درک می کنم . من قوی ترین ارتباط آگاهانه را با نیروی برترم زمانی احساس می کنم که فعالانه در حال رساندن پیام هستم .“ “برای من سخت است که بدون کار کرد مستقیم برنامه راهنمای یک نفر شوم ، این باعث می شود که شخصا نیز قدم ها را با راهنمای ام کار کنم . وقتی به دیگران کمک کنم تا راه شان را در همین زمینه پیدا کنند ، خودم نیز مهارت بیش تری در مورد قدم ها به دست می آورم .“ “اولین راهنمای من برای ام یک الگو بود . او مرا به جلسات مختلف می برد و در کمیته ی بیمارستان ها و زندان ها درگیر کرد . قدم ها را با او کار کردم . بعد از این که مدت 10 سال با هم بودیم او برای من دوستی شد که می توانستم کاملا به او اعتماد کنم . سپس او از شهر ما رفت و من مجبور شدم راهنمای جدیدی بگیرم . راهنمای جدیدم گفت باید از قدم اول – عجز – شروع کنم .من طفره رفتم و گفتم قدم ها را قبلا کار کرده ام . از من خواست که قدم ها را در مورد مسائل زندگی کار کنم نه فقط در رابطه با مواد مخدر . به راستی سخت بود که اعتماد و صمیمیت را با یک راهنمای دیگر پیدا کنم . اما این رابطه تبدیل به بهترین اتفاقی شد که ممکن بود بیفتد . نگاه جدید ، چالش جدید و صدای تازه – عمیق تر شدم در مسائل ، تجربه ی بسیار پر باری بود .“