تجربه یک معتاد با پذیرش ایمان و تعهد
تجربه یک معتاد با پذیرش ایمان و تعهد
تجربه یک معتاد,پذیرش ایمان و تعهد,ماهیت اعتیاد,هوس مواد,مصرف مداوم مواد
وقتی که من به برنامه پیوستم ، مشکل خود را تشخیص داده بودم . من تمایل داشتم قطع مصرف کنم ولی نمی دانستم چگونه . به دلیل ماهیت اعتیاد ، تمامی زندگی من در به دست آوردن مواد ، مصرف کردن و پیدا کردن روش های جدید برای بدست آوردن بیشتر ، خلاصه شده بود. همه خصوصیات شخصیتی من ، این وسوسه دائمی را تقویت می کرد.
تجربه یک معتاد,پذیرش ایمان و تعهد,ماهیت اعتیاد,هوس مواد,مصرف مداوم مواد
من به نحو کاملا خود محورانه ای سعی داشتم زندگی ام را از طریق فریب دادن آدم ها و دستکاری شرایط به نفع خودم ، اداره کنم . من کاملا کنترل را از دست داده بودم . این وسوسه دائمی ، مرا به مصرف مداوم مواد ، بر خلاف خواسته ام و با علم این که این کار باعث تخریب خودم بوده و بر عليه غريزه بقای من است ، وادار می کرد.
من که به مرز دیوانگی و نهایت در ماندگی رسیده بودم، دست از جنگیدن برداشتم و پذیرفتم که یک معتاد هستم ، که زندگی ام کاملا غير قابل اداره شده و در برابر بیماری ام عاجز هستم . قدرت اراده من نتوانست بدن بیمارم را که به گونه ای اجباری هوس مواد را داشت تغییر دهد.
کنترل شخصی من قادر نبود ذهن بیمارم را که باور داشت برای فرار از واقعیت ، باید موادی مصرف کرد تا حال آدم عوض شود ، را تغییر دهد. همچنین عالی ترین ایده آلهای من ، نتوانستند روح بیمار ، حیله گر و کاملا خود محور من را تغییر دهند . به محض این که من توانستم واقعیت عجز خود را بپذیرم ، دیگر نیاز نداشتم مواد مصرف کنم . پذیرش شرایطم ، یعنی عجز در برابر اعتیاد و غیر قابل اداره شدن زندگیم ، کلید بهبودی من بود. .
با کمک معتادان در حال بهبودی در جلسات NA ، من ، دقیقه به دقیقه ، ساعت به ساعت ، روز به روز از مصرف مواد پرهیز کردم . هنوز می خواستم نشئه شوم . زندگی بدون مواد غیر قابل تحمل بود . تسلیم ، باعث شده بود ختی احساس نا امیدی بیشتری بکنم …..