انجمن معتادان گمنام UK

Warning: in_array() expects parameter 2 to be array, string given in /home2/nafarsi1/domains/nafarsiuk.org/public_html/wp-content/plugins/astra-addon/addons/blog-pro/classes/class-astra-ext-blog-pro-images-resizer.php on line 168
بالاخره با راهنمایم تماس گرفتم

بالاخره با راهنمایم تماس گرفتم

بالاخره با راهنمایم تماس گرفتم

بالاخره با راهنمایم تماس گرفتم و همینکه گفت: سلام، شروع کردم به صحبت از اینکه توی زندگیام چه مشکلاتی هست. به او گفتم «هیچ کاری درست پیش نمیره، هیچ کسی درست رفتار نمیکنه، مشکلات مالی دارم، تو خونه، سر کارم، با بچه هام مشکل دارم، با آب و هوا، با ماشینم. تقریبا در همه کارهام مشکل وجود داره » گفت «دست نگهدار رفیق، تند نرو! اینطور به نظر میرسه که بعضی از اینها از دستت خارج هستند، درسته؟ » گفتم «بله همینطوره » ادامه داد «و در بعضی از این موارد، توانایی و امکانات مقابله باهاشون رو در اختیار داری،درسته؟ »

این حرف باب میلم نبود ولی باز ناچار شدم تأیید کنم. بعد گفت: «پس اگر تواناییهای لازم برای روبه رو شدن با این مشکلات را داری، چرا باید در موردشون نگران باشی؟ ناله رو کنار بذارو دست به کار شو! و اگر در بعضی از این مشکلات هیچ کاری از دستت بر نمیاد! چرا در موردشون نگران باشی؟ مگه همه دفعات قبلی که خودت رو غرق در مشکلات حس کردی حتی به یادت مونده؟! واگذارشون کن به خدا! » وقتی لب به گله و شکایت باز کردم ادامه داد «حالا به دو تا جلسه برو و بین اونها چیزی مصرف نکن. بعد فهرستی برام تهیه کن از هر چی که در زندگیت خوب پیش میره و هر چی که به خاطرش سپاسگزار هستی. سخت هم نگیر جانم! »
وای… نه، دوباره فهرست سپاسگزاری! ولی دو تا نفس عمیق کشیدم و شروع کردم به نوشتن، هر چند ته دلم مصمم بودم به او ثابت کنم که حتی اگر از بعضی چیزها خوشنود و سپاسگزار هستم، باز هم دلیل نمی شود پریشان و عصبانی نباشم. خلاصه شروع کردم به تهیه لیستی از چیزهایی که به خاطرشان سپاسگزار بودم: سپاسگزارم به خاطر زنده بودنم، سپاسگزارم برای بهبودیام، سپاسگزارم برای خانواده و دوستانم. سقفی که بالای سرم هست. ماشینی که راه میرود، غذایی که در یخچال هست و اندک پولی که توی کیفم دارم… همینطور که ادامه میدادم متوجه شدم بیشتر از هر چیز به خاطر گذشتهام سپاسگزارم، چون همان چیزی بود که مرا به امروزم رسانده بود و دوم به این دلیل که میتوانم در همان گذشته نگهش دارم نه در امروزم. متوجه شدم که به خاطر بیماری اعتیادم هم، میتوانم شاکر و سپاسگزار باشم، چرا که همین بیماری مرا به NA آورده که به لطف خدا یک برنامه بهبودی به من هدیه داده است تا انجام بدهم.
همینطور برای NA سپاسگزار بودم چون رابطه ای را که با راهنمایم دارم در اختیارم گذاشته. آن وقت بود که فهمیدم من حتی به خاطر مشکلات زندگی ام باید سپاسگزار باشم که به یادم می اندازند با راهنمایم تماس بگیرم. خندهام گرفت چون او باز هم درست گفته بود! بیخود نیست که راهنماست.
بنابراین دوباره با او تماس گرفتم و تشکر کردم. او به من یادآوری کرد وقتی بر مشکلات زندگیام تمرکز میکنم فقط همان ها را میبینم، اما وقتی با ایمان به یک نیروی قدرتمندتر از خودم بر چیزهایی تمرکز میکنم که خوب پیش میروند، آن وقت راه حل مشکلاتی که مرا دچار سردرگمی کرده اند آشکار میشود. و در ادامه گفت: که دوستم دارد و اینکه نتیجه آخر کار مشخص میشود و دوست من اگر زندگی مطلوب نیست، معنیاش این است که کار هنوز به پایان نرسیده است…
Anonymous گمنام
مجله ضربان قلب، شماره سپتامبر- اکتبر 2019
2019 The Heartbeat, Sep-Oct

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا