اشتیاق دوباره به خدمت
اشتیاق دوباره به خدمت
پس از 27 سال خدمت در انجمن معتادان گمنام، صادقانه می توانم بگویم داشتم خسته می شدم. دیگر آن شور و هیجان قدیم برای انجام خدمات ساختاری را نداشتم. استرس ناشی از شرکت در جلسات خدماتی، سر تا پای وجودم رافراگرفته بود و از اعضای جدیدتر می شنیدم که می گفتند: «دیگر مایل نیستند بخشی از این ساختار چرند سلسله مراتبی باشند؛ چون چیز مزخرفی است. «من از این که فعالیت خدماتی برای اعضای جدیدتر ما جذاب به نظر نم یرسید احساس نگرانی میکردم. خدمت در اصل راهکاری است برای کمک به رشدانجمن و تداوم جریان نقش «معتادان گمنام » در جامعه و مهمتر از همه، ابزاری است جهت کمک به معتادان برای پاک شدن و پاک ماندن. در این راستا «سنت » های مان ما را راهنمایی می کرد و «مفاهیم » خدماتی، اطمینان خاطری مضاعف به ما م یبخشید.
در تمام دوران پاک یام، من هرگز تصور نمی کردم که می توان تغییری در نحوه ارائه خدمات ایجاد کرد، بنابراین از پذیرفتن اید ههای پیشنهاد شده جدید در خدمات، طفره می رفتم. چه کسی تغییر را دوست دارد؟
درست است؟ من با خود میگفتم، «چیزی که خراب نشده، چه نیازی به تعمیر دارد؟ ». تصور من این بود که فقط افراد سرسخت و با اشتیاق فوقالعاده میدانند که چگونه باید در یک جلسه خدماتی بحث و تبادل نظر کنند.آنچه در طی دو روز گذشته تجربه کردم، امید را در اعماق قلبم زنده کرد و باعث شد همه آنچه که در گذر سالها خدمت در انجمن تجربه کرده بودم را زیر سوال ببرم. من هرگز تصورش را هم نمی کردم که خدمت در سطوح ساختاری می تواند لذتبخش و آموزنده هم باشد.چه کسی فکرش را می کرد که با «اتحاد » می توان موانع را از بین برد؟ اما زمانی که عقاید قدیمی را رها می کنیم، درها برای تغییر باز م یشوند.
آنگونه که اشاره کردم، تغییر م یتواند بسیار ترسناک باشد، ولی من بر اساس آنچه به تازگی تجربه کرده ام، به شما اطمینان م یدهم که خدمت در عین بی خطر بودن، به شکلی باور نکردنی م یتواند پرورش دهنده و حمایت کننده و به وجود آورنده خلاقیت باشد، ب یطرف و فارغ از هر گونه مرز و محدوده باشد، و در راستای یک هدف مشترک ما را گرد هم آورد. در آن گرد هم آیی خدماتی هیچ کس فریاد نزد-اگرچه برخی، سر و صدایی کردند- هیچ کس از این جهت که پاکی طولان یتری دارد، برتر از دیگران نبود.حتی جوانترین اعضای ما نیز احساس می کردند که در جمع پذیرفته شده و موردحمایت قرار گرفت هاند. من شکرکنان و در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود، آنجا را ترک کردم. قصد من از مشارکت این مطالب این بود که بگویم، چگونه کنفرانس هیئت مدیره خدمات محلی کوئینزلند بزرگ در بریزبین استرالیا، بر من تأثیر گذاشت و مرا
جذب کرد و دوباره به خدمت در انجمن معتادان گمنام علاقمند نمود.
نویسنده: بکی-سی،
کرل کرل، استرالیا،
مجلۀ راهِ ، NA
آپریل 2018